چن تا برادرشوهر داری

یکی

پاسخ به

برادزشوهرم پلاسکو داره خب....وقتی من میرم چیزی از اونجا برادرم حساب میکنه پولشو تقدیم میکنم یه چس تع...

وای چه بیشوره

پاسخ به

یکی

منم?الهی خیر نبینن انقد شکنجه میدن داداش بزرگارو

پاسخ به

وای چه بیشوره

احمد بیش از اندازه بهشون رو میده ینی میگه داداشمه مادمه خاهرمه ولی اینا مثل یه عربتی باهاش رفتار میکنن برا احمد وطیفه میبینن ک براشون ولخرحی کنه خوبی کنه ولی به زندگی احمد میرسه میگن زنش خودخاهه احمد رو پر میکنه طرف ما نیاد

آخه خاک تو سرتون کنم شما چه ارزشی برا احمد زن احمد قائلین الهی هر چی من میکشم از دست اینا دقیقا همونقدر خودشون بکشن

پاسخ به

منم?الهی خیر نبینن انقد شکنجه میدن داداش بزرگارو

سامان میگه دلم واسش نمیسوزه فقط نگران باباشه

پاسخ به

وای چه بیشوره

ستاره پلاسکو رو هم احمد برا داداشش سرمایه گذاشته?

پاسخ به

احمد بیش از اندازه بهشون رو میده ینی میگه داداشمه مادمه خاهرمه ولی اینا مثل یه عربتی باهاش رفتار میک...

سامان کلی حرف بارهمشون کرده به پدرش میگه چراپول جمع کردی آدم بیشوری مثل اون بالابکشه چراگندبازی دراورده مادرشوهرم میگه انگارخرج یه نفرکرده همه درامدشو

پاسخ به

آخه خاک تو سرتون کنم شما چه ارزشی برا احمد زن احمد قائلین الهی هر چی من میکشم از دست اینا دقیقا همون...

این زن نداره مجرده

پاسخ به

ستاره پلاسکو رو هم احمد برا داداشش سرمایه گذاشته?

ببخشیدا واقعا شوهرت احمقه

که چی بشه

سامان میگه این خونه رو ساختنی من کمک بابام کردم این اقادانشجوبودن پول هم میخواست حالا همه چی بشه واسه اون

کلا احمد 10سالش بوده باباش فوت شده...احمد بچه بزرگه...از ده سالگی پیش داییش کار کرده تا سن 18 سالگی بعدش کلا ایران نمونده رفته ترکیه اونجا هرچی پول دراورده داده دست مامانش هر چی هم میفرستاده مامانش میداده زمین خونه به اسم خودش و ماشین به ایم برادرشوهرم ک 5سال از احمد کوچیکاره مغازه برا برادرشوهرم باز کرده احمد سال 94 اومده ایران مغازه بازه کرده بعدشم با من ازدواج کرد دیگه موندگار شده...

الانم فقط فیلم میاد که ناراحته بازم دروغ میگه بیشتره بدهیش

پاسخ به

سامان کلی حرف بارهمشون کرده به پدرش میگه چراپول جمع کردی آدم بیشوری مثل اون بالابکشه چراگندبازی دراو...

ایوال به سامان بخدا باید بزاری رو سرت شوهرتو...چیه مثل احمد کز میکنه یه گوشه هرچی خونوادش میگن میگه چشم

پاسخ به

کلا احمد 10سالش بوده باباش فوت شده...احمد بچه بزرگه...از ده سالگی پیش داییش کار کرده تا سن 18 سالگی ...

سامانم بچه بزرگه داداشش دوسال ازش کوچیکتر سامانم میگه ازهمون اول خودم کارمیکردم خرجمودرمیاوردم این اقاازاول *** گشادبودن

هنوزم ک هنوزه برادرشوهرمو بچه میدونن...هر چی باشه میگن احمد بدووو...میگم احمد تو دیگه زن داری به فرشاد بگن خب میگه فرشاد بچه اس27سالشه

آی یه مدت بود بیخیال بودم...باز رو مخمن اینا

پاسخ به

ایوال به سامان بخدا باید بزاری رو سرت شوهرتو...چیه مثل احمد کز میکنه یه گوشه هرچی خونوادش میگن میگه ...

این برگشت به مادرش گفت مثل آدم حرف زدن بلدنیستی فقط بلدی متلک بارم منوخراب کنی پشت سرم بشینی ازمن جلوی زن و مادر خانومم بدبگی خداخوب گذاشت توکاست منواین همه اذیت کردی اون که پسرخوبت بودچی شد گوه بالااورده واستون کارازکارگذشته به من میگی مادرمی ناراحت شدم ولی دلم فقط برای پدرم میسوزه

چیکار کنم ک بیخیال بشم به چشمم نیاد هیچی

پاسخ به

هنوزم ک هنوزه برادرشوهرمو بچه میدونن...هر چی باشه میگن احمد بدووو...میگم احمد تو دیگه زن داری به فرش...

????خرسنه مثل برادرشوهرم 38 سالشه

پاسخ به

چیکار کنم ک بیخیال بشم به چشمم نیاد هیچی

من فکرخونم?فردا من زایمان دارم مستجرنشیم سامان میگه که میریم قزوین اینجااجاره گرونه نمیتونیم بایچه سخته اونجامغازه اجاره میکنم وسیلهای پدرمومیبرم اونجاکارمیکنم

تازه یکم آدمش کردم احمد قبلا خیلییییی افتضاح بود بخاطر اخم مادر و خاهراش هم میومد با من جر و بحث میکرد و بحث طلاق میاورد واسم..رفتم مشاوره با زبون چرب و چیلی یکم رامش کردم میخام از خونوادش متنفر بشه تا الان ک از خواهراش متنفر شده با هیشکدوم حرف نمیزنه بزرگه ارو هم گفته دیگه نیاد اینورا 3ماهه نمیاد و قهرن

من میخام اجاره نشین بشم اثن میخام ذاغه نشین بشم فقط از اینا دور باشم...