پاسخ به

25

وای من شکمم 22هفته هستم خیلی سفت میشه این سفتی فکر کنم تا اخر بارداری باشه دکتر گفت دارن رشد میکنن جا باز میشه

پاسخ به

فاطی من چن روزه ک ابریزشو دارم خب مثل اب روون ولی بعضی وقتا بعضی دقتا بگی نگی رو ب سفیدی میزنه ممکنه...

اره فک کنم همون ترشحه
تو اینترنتم این ترشح رو نوسته بود واسه عفونته

پاسخ به

من برعکس عاشق شیرم . ولی فقط شیر رامک اونایه دیگ بوش حالمو خیلی بد میکنه

ن من شیر گاو میخرم شیر پاستوریزه نمیخرم

پاسخ به

چ ماتحتی داری ماست هم درست میکنی????

خودم ک انجام نمیدم یکی میاد شیر برنج درست کنه برام یا شیر بجوشونه اضافشو ماست میکنه میزاره یخچال

پاسخ به

اون دوقلوهاتم هم دختر وپسر بودن؟

نه پسر

هندوانه ،دلستر کلاسیک،بستنی،ماکارونی،سیب زمینی اینا درصورتی که قند نداری برا وزن گیری عالیه

پاسخ به

الان بخور بازم

میگما ی پماد داد کلوتریمازول واژنی داد یکیشو اینکه بزنی ب سطح بدنت داد حالا من چطوری استفاده کنم بلاخره ک میره داخل بعدشم روش نوشته روزی سه باز زیتد نی

پاسخ به

فاطمه خواب دیدم زایمان کردی بعد گفتم حیف شد به تاریخ لاکچری نرسیدی تو خوابم فکرم اینجاعه??

????یه گروه رو معطل خودش کرده این بشر

فقط موندم پمادو چطور استفاده کنم

پاسخ به

پوست قهوه ای رنگ سنجد رو جدا کنید بعد سنجد رو با هسته آسیاب کنید فقط اگه آسیابتون ضعیف هست مثل من بب...

حتما بعد آسیاب کردن باید تفت بدیم نمیشه همینجوری مصرف کرد؟برا رشد جنین میخام

من زندایم دوقلو داشت تا ماه اخرم نگه داشت ولی انقدر همه گفتن اونکه اون قدر ریزه چطور میتونه و هزار حرف دیگه دختره تو زایمان مرد و پسره الان هست?

پاسخ به

مال منو گف 2 هفته یدونه

نه من هفته ای ی دونه میزنم ولی با فردا ک بخوام بزنم چهارمین بارمه ک میزنم یعنی 1 ماه...ولی خب دیگه نوشت تا اخر بارداری

پاسخ به

دیگه نمیشم، خیلی جلو خودمو گرفتم ولی خب یه ماه بود تحمل کرده بودم?

همش ی ماه؟؟؟؟خواهر ما هفت ماهه داریم کنترل میکنم ...خیالت راحت هیچیت نمیشه?

پاسخ به

کارمند فولاد خراسانه

اها شوهر من بعضی وقتا دو سه شب هم خونه نمیاد

پاسخ به

امیری دکتر گفته نباید سوار ماشین بشم زیاد . راه خونه بابام دوره .

طوری نی حالا امشبو برات سحر میکنم ولی با‌من نباشی خیلی بهتره?

پاسخ به

کنار اومدن با کارشون دل شیر میخواد واقعا خدا بهت قوت بده

اره همیشه تنهام اون دفعه حالم خیلی بد شد زنگ میزدم همش گوشیش خاموش دیگه زنگ‌زدم مامانش اینا امدن منو بردن بیمارستان

مثلا چند شب پیش خواب بودیم یهو بیدار شدم تشنم شد اینقدر حس خستگی داشتم نتوانستم برم اب بردارم بخورم بیدارش کردم واسم اب بیاره نیورد دوباره خواب رفتم گفت خودت برو بردار

از قبل ازدواج همین طور مغرور بود اصلا باهام صحبت نمیکرد فقط یادمه یک روز داشتم از مدرسه میومدم پیاده بودم منو دیدم بهش سلام دادم جوابم نداد فقط گفت سوار شو میرسونمت گفتم خودم میرم گفت میگم سوار شو منم لال شدم سوار شدم

پاسخ به

توهم یکاری کن درکت کنه چی میگی تو قشنگ برا خودت سلطه ای داشته باش

با سه قلوای ک میاره باید فرمان روایی کنه?اخ ک اگه من جات بودم شوهر ک هیچ تمام تیر و طایفشو ادم میکردم???

پاسخ به

خب من بدم شماها میدید

نه?

پاسخ به

سن ازدواج دختر خیلی مهمه دختر 13 ساله چی میفهمه؟ ک میان میندازنش تو زندگی پر از فکر و خیال

اینو قبول دارم خدایی
بچگی نمیکنن تا به خودشون میان میبینن وسط مشکلاتن
دختر دایی من 14سالش بود دادنش شوهر عربده میزد میگفت من شوهر نمیخوام و گریه میکردها ولی بزور دادنش اینجوریه الان از شوهرش خیلی بدش میاد شب عروسی شوهرش رفته بود نزدیکش چک خوابونده بود زیر گوشش تا یسال دختر بود

برید بخابید

پاسخ به

وای بچه ها گوشی از دستم ول شددد این چی بود دیگه?????

اوووووف خودتو کنترل کن خواهر دستمال نزدیکته؟

پاسخ به

خاک تو سرش ?

همو الان موقع ریدن بود آخه؟؟

از راحله و تو اسکرین دارم