گروه دانستنی قبل و بعد بارداری👼👶

163 عضو

پاسخ به

9ماه

درمانگاه بهداشت چی میگن نمیگن وزنش کمه

1399/04/07 01:23

پاسخ به

به به مبارکههه??? بسلامتی عزیزم . دخترت چند وقتشه؟

9 ماهه

1399/04/07 01:42

راستی من زایمانم سزارین بوده برا بخیه هام خطر نداره پاره نمیشه یوقت

1399/04/07 01:44

پاسخ به

درمانگاه بهداشت چی میگن نمیگن وزنش کمه

نه بردمش مطب خصوصی دکتر گفت باتوجه به وزن تولدش 1کیلو اضاف داره

1399/04/07 08:57

پاسخ به

9ونیم

ماشالاه??

1399/04/07 13:31

پاسخ به

راستی من زایمانم سزارین بوده برا بخیه هام خطر نداره پاره نمیشه یوقت

نه بابا فک نکنم

1399/04/07 13:31

پاسخ به

راستی من زایمانم سزارین بوده برا بخیه هام خطر نداره پاره نمیشه یوقت

نه عزیزم. من دختر عمم دور از جونتون تومور داشت داخل تخم دانش هر سال عمل میشد

1399/04/07 22:02

پاسخ به

ماشالاه??

ماشاا.... به جونت

1399/04/07 22:02

من چه بدبختیم بخدا

1399/04/07 22:02

شوهرم به مامانم گفت حمیده حامله ی بعد مامانم گفت ماشاا... چه کار خوبی کردی چرا مواظب نبودی بعد شوهرم دید داره شور میده گفت شوخی کردم

1399/04/07 22:03

الان از همون روز همش میگه مواظب باش حامله نشی بچه زیاد آوردن کار ببخشید ها روستایی های که راحت بزرگ میکنن ولشون میکنن تو خیابونا

1399/04/07 22:05

آنقدر غر زده اعصابم خورده بچه ها برام دعا کنین زایمانم راحت باشه خودم بتونم بلند شم کارام و بکنم

1399/04/07 22:08

احتیاج به هیچ *** نداشته باشم از منت بدم میاد

1399/04/07 22:08

مامانم همچین میگه من دیگه نمیکشم انگار چقدر بچه ی من و نگه میداره که نمیکشه

1399/04/07 22:10

از شیر گرفتمش خودم نگهش داشتم

1399/04/07 22:10

شبا خودم راش می‌بردم نمیذاشتم کسی بفهمه

1399/04/07 22:11

خیلی ناراحتم برای خودم که اختیار زندگی خودمون و نداریم نمیتونیم خواسته هامون و خودمون هر جور میخوایم برآورده کنیم

1399/04/07 22:12

پاسخ به

الان از همون روز همش میگه مواظب باش حامله نشی بچه زیاد آوردن کار ببخشید ها روستایی های که راحت بزرگ ...

من به هرکی میگم 4 تا مسخره میکنن
اما چون خودم با استدلال 4 تا میگم
برام مهم نیس کی چی میگه

1399/04/07 23:23

الانم واقعا سخته این شرایط
اما خدا حواسش بهت هست

1399/04/07 23:23

پاسخ به

خیلی ناراحتم برای خودم که اختیار زندگی خودمون و نداریم نمیتونیم خواسته هامون و خودمون هر جور میخوایم...

مگه خودتون مستقل زندگی نمیکنین؟

1399/04/07 23:26

خانواده منم ب من گفتن همین یکی اوردین بس هست الکی بچه نیارین خرج و نگه داری خیلی سخت هست

1399/04/07 23:26

ولی حمیده از شیر گرفتی عادت بده دستت و بغل کنه بخوابه بعدا شکمت جلو بیاد سخت میشه من یارا عادت دادم دستم بغل میکنه میخوابه

1399/04/07 23:27

بچه های شیر خشکی یا باد دست بغل کنن یا روی پا بزاری جور دیگه اذیت میشی بزرگتر بشن

1399/04/07 23:27

پاسخ به

خیلی ناراحتم برای خودم که اختیار زندگی خودمون و نداریم نمیتونیم خواسته هامون و خودمون هر جور میخوایم...

اله جاننان ????
عزیزم خیلی سخته واقعا , میفهمم
به شیرینیه بچهات فک کنی دیگه اینا برات مهم نیستن .
سال دیگه اینموقع زینب کلی بزرگ شده و دیگه کمتر وابسته ت هست و فندق کوچولو هم شیطون میشه و حسابی سرگرمت میکنن . اونموقع دیگه وقت نداری به حرفای بقیه توجه کنی

1399/04/08 01:08

توفیق اجباری شده برات که بچهات باهم بزرگ بشن . انشالاه بزرگ که شدن همبازی و همدم هم میشن و عوض اینروزا درمیاد

1399/04/08 01:09