مامانیا❤❤

4 عضو

پاسخ به

همش ترشح میاد احساس میکنم کیسه ابمه

منم باخوش حالی میرم میبینم ترشح

1398/06/14 11:14

پاسخ به

مامانم سرهمین چیزها دلخور بود دیگه

اره فهمیدم

1398/06/14 11:14

پاسخ به

آره بامحبته

خداروشکر

1398/06/14 11:15

هلیا چجوری کیسه ابت سوراخ شده بود

1398/06/14 11:15

چجوری بود ابش

1398/06/14 11:15

منم ترشح هام زیاده

1398/06/14 11:15

یهو میبینی اب از پام میریزه چند قطره ای میاد چون لباس زیر نمیپوشم

1398/06/14 11:15

ولی دکترمعاینه کرد گفت نه کیسه اب نیست ترشحه

1398/06/14 11:16

هلیا پس دخترش بزرگ بوده دیگه نیازی نبود که بخواد با باباش حتما بره سر امتحان

1398/06/14 11:17

بی عقلی کردی نرفتی دوشنبه

1398/06/14 11:18

بچه ها شیردوش چ مدلی بگیرم خوبه

1398/06/14 11:19

چندروز قبلش دیدم ی خودمو میشورم سر دستشویی ی چیزی رو حس میکنم
هم به مامانم گفتم هم به دکتر
گفتند چیزی نیست
سه شنبه درد شدید داشتم خیلی شدید و چهارشنبه ساعت 5صبح وقت عمل
ی کوچولو کارهای تزئین اتاق ملورین مونده بود باعلی مشغول شدیم
واز درد به خودم میپیچیدم
تا عصر که دیدم تحمل ندارم
دیگه ناشتاموندم تا نه شب که رفتیم بیمارستان
معاینه کردن کفتند سوراخ شده و همونجا پاره شد و کلی آب ازم رفت و جیغ میزدم از درد
دکتر راه افتاده بود و 2ساعت بعد ملورین دنیااومد
دکتر گفت درد داشتی چرا زودتر نیومدی
من تا5 عصر بیمارستان بودم

1398/06/14 11:19

پاسخ به

هلیا پس دخترش بزرگ بوده دیگه نیازی نبود که بخواد با باباش حتما بره سر امتحان

آخه دانشگاهش دوره
شهرک باقری
شاگرد اول دانشگاهه میخواستم استرس نداشته باشه امتحانش خراب نشه بچم
به دکتر هم گفتم
خیلی لذت برد
گفت آفرین
?

1398/06/14 11:21

پاسخ به

بی عقلی کردی نرفتی دوشنبه

سه شنبه هم می رفتم خوب بود
چون دوشنبه آخرین امتحانش بود

1398/06/14 11:21

اینها اصلا درسخون نبودن
خانواده من خیلی به درس اهمیت میدن
من باعث شدم باباش پیگیر درسهاش بشه

1398/06/14 11:22

برای دکتری بورس میشه دانمارک

1398/06/14 11:22

اهان افرین چقدر خوب

1398/06/14 11:26

پاسخ به

برای دکتری بورس میشه دانمارک

انشالله

1398/06/14 11:26

پس مامانت سر همین چیزاس که اصلا حال نمیکنه با شوهرت.
بگو دیگه تموم شد رفت بیخیال شو من بچمم دنیا اومد

1398/06/14 11:28

وگرنه اگر همه چی طبق روال پیش میرفت مامانت صد درصد با تو اینجوری تا نمیکرد

1398/06/14 11:29

پاسخ به

وگرنه اگر همه چی طبق روال پیش میرفت مامانت صد درصد با تو اینجوری تا نمیکرد

وقتی دید علی چقدر تو بچه داری کمکم کرد شرمنده شد?

1398/06/14 11:47

عروسی نوه عموم علی موند پیش ملورین من رفتم عروسی
هم مامانم کف کرده بود هم زنهای فامیل حسادت ها
ی چیزی میگم ی چیزی میشنوی
حسادت????

1398/06/14 11:48

میگم سارا الان بچه ها نگن هلی داره پز میده??????

1398/06/14 11:52

?

1398/06/14 11:53

چی بپزم?

1398/06/14 11:54