مامانیا❤❤

4 عضو

سارا گمونم عکس دیشب کار دستت داد

1398/04/09 10:01

رفتیم کن سولقون اونجا با خواهرام نشست خورد

1398/04/09 10:05

تا کسی خونه بابام،اینا نبود یا فرستی گیر میاورد،زود ماچی میکرد *** ولی کیف میداد وای ???دوران عقد چقد عالی بود با همه بالا پایین هاش??

1398/04/09 10:24

پاسخ به

?????. من از شوشو میترسیدم . ولی بعد عقد دادم دیگه سرویسش کردم????

ما عاشق،هم،بودیم،البته اولا،نه اینقد ازشونش،بالاو،پایین میرفتم وشوخی،باهاش،میکردم،بچه بود تا یکی،دوسال بعد حی،میومدو،میرفت خونه بابام اینا وقتی چهارده پانزده سالم،بود خلاصه منم که به دید یه برادر،میدیدمش طوری که باداداشم شوخی،میکردم،بااونم،میکردم سعنس وقتی میومد خونه بابام اینا خوب صدای،سیستم،ماشینش دوسه کیلومتراونورتر میونو میدونستیم خودشه منم اینقد خوشحال میشدم،وقتی نبود دلم براش تنگ،میشد بهش عادت کرده،بودم نگو این حس حس دوست داشتنه عاشقش شده بودم،ولی خودم خبر نداشتم خلاصه تا بعد از،مدتی،وبه گیردادن،هاش،تا خودش،بلاخره،پیشم اعتراف کرد

1398/04/09 10:31

جاهای ریسکی *** نمیکردیم

1398/04/09 11:06

وای بچه انگار،رفته اون،پایینم تکون میخوره تیر میکشه انگار چنگ،میندازه توی اونم?

1398/04/09 14:53

منم تل ندارم

1398/04/09 16:21

مثلا،با مریم توی واتم اینقده مودبیم که نگو

1398/04/09 16:25

خدا سایه هیچ،مادری حتی بدش هم،ازسرهمه کم،نکنه

1398/04/09 16:58

ای خدا حالا میخوان چیکار کنن

1398/04/09 17:06

ادم تا جایی که احترام بهش بزارن احترام میزاره خانواده من واقعا همه حرمت ها رو از بین بردن

1398/04/09 17:17

پاسخ به

وای چ خیر ندیده شوهرت چی گف. بخدا بازم مادر شوهر من خدا نگه داره

به شوهرم خایه نداره بگه

1398/04/09 18:40

تازه اون واسه کار رفته بود

1398/04/09 19:01

انقدر اومد خونه منو دید خودش گریه کرد

1398/04/09 19:01

بعد خندیدم گفتم قهر کردن نداره که راستشو گفتم

1398/04/09 19:22

کونش پاره اس تا اخر ماه

1398/04/09 19:35

ووووییی این بچه چقدر تکون میخوره

1398/04/09 19:42

الانم اگه کار خودش بود خدا شاهده چیزی نمیگفتم ولی وفتی میدونه زنش حاملس نباید مسئولیت بقیه رو گردن بگیره
اونم الان گفت صدف جان تو شرایطتت خاصه منم باید باهاشوون کنار بیام که اگه خدای نکرده شرایط واجب پیش اومد اونام سرجای من وایست

1398/04/09 19:54

بدم میاد خانواده اش ببیننم بهم بخندن میش خوشون وبگن این شوهرش باهاش نمیره خودش تنها میره

1398/04/09 20:07

پاسخ به

والا، این دخمله از الان قر و ناز داره، از الان مراقب هیکلشه، همش رژیم میده منو

??

1398/04/09 20:08

من وزن مانکنیم 80 کیلوئه

1398/04/09 20:15

میگم بچه شیر بدم لاغر میشم نه

1398/04/09 20:16

پاسخ به

پیاده روی برو

حالا از ماما پرسیدم خب گفتم مگه الان تو 37هفته نیستم گفت نه!? یعنی چی

1398/04/09 20:34

انشالله به وقت این اذان همه مستاجرا خونه دار بشن

1398/04/09 20:45

واسه بابای سحر هم دعا کنید بچه ها

1398/04/09 20:46