من زیاد حرف نمیزنم باهاش

چرا قهری

?????

خیلی احساساتی شدم تو بارداریم فوری گریه م میگیره

پاسخ به

خیلی احساساتی شدم تو بارداریم فوری گریه م میگیره

این آخرها منم باز مثل اول بارداریم زودرنج شدم فک کنم طبیعی باشه

شوهرم مثل تو با بچه مون الان دیگه حرف نمیزنه از بس چشم انتظار بوده خسته شده باهاش قهر کرده میگه شورشو درآورده دیگه??

پاسخ به

شوهرم مثل تو با بچه مون الان دیگه حرف نمیزنه از بس چشم انتظار بوده خسته شده باهاش قهر کرده میگه شورش...

خخخ
من شوهرم بهتره بیشتر باهاش حرف میزنه واکنشم نشون میده

ایشالا میاد نی نیاتون بچه ها بخدا براتون خیلی دعا کردم تو فکرتون بودم

سلام

سلام

خوبی زایمان نکردی

میگم شماکه دهانه ی رحمتون بازبوداون ترشحه قهوه ای نیس؟

نه حالا

من ک اصن ندارم ترشح ولی اگه قهوه ایه نزدیک زایمانته دیگه برو چک بشو

واسم دعاکنید احتمالانزدیگه دهانه ی رحمم بازه

ایشالا عزیزم بسلامتی زایمان کنی

رفتم دیروز دهانه ی رحمم بازه

توم برا ما دعا کن من ک هیچ علایمی ندارم

پاسخ به

رفتم دیروز دهانه ی رحمم بازه

اهان بخاطر همون معاینه س نزدیکی دیگه خیلی خوبه ک باز شده

پاسخ به

توم برا ما دعا کن من ک هیچ علایمی ندارم

عزیزم ب علایم نیس اگه چل هفتت بشه بایدباآمپول دردات شروع شه دکترت چیزی نگفته ؟؟بعدشم آمپول دردخیلی کمکت میکنه

من سرقبلی دردنداشتم رفتم بیمارستان گفت رحمت بازشده چون چل بودم نگهم داشتم باآمپول زایمان کردم

پاسخ به

توم برا ما دعا کن من ک هیچ علایمی ندارم

فدات حتما انشاء الله ههمون بسلامتی کناربریم

پاسخ به

من سرقبلی دردنداشتم رفتم بیمارستان گفت رحمت بازشده چون چل بودم نگهم داشتم باآمپول زایمان کردم

من اصلا باز نشده کیپه کیپه

پاسخ به

عزیزم ب علایم نیس اگه چل هفتت بشه بایدباآمپول دردات شروع شه دکترت چیزی نگفته ؟؟بعدشم آمپول دردخیلی ک...

سخته خوب درد مصنوعی بهت بدن خودم دردم شرو میشد بهتر بود

پاسخ به

عزیزم ب علایم نیس اگه چل هفتت بشه بایدباآمپول دردات شروع شه دکترت چیزی نگفته ؟؟بعدشم آمپول دردخیلی ک...

اره دیگه سه شنبه تمومم 40 هفته گفت بستری میشی