رفتیم عروسی پره اتاق شده بود لباس و وسایل ارایشی و زرقی برقی، وقتی برگشتیم خواهرم رفت تو اتاق لباس عوض کنه یدفعه با جیغ از اتاق آمد بیرون وقتی رفتیم تو اتاق دیدیم مهتابی اویزان، پره روی دیوارا جای دستای کوچیک و بزرگ ، انگار خواسته بودن از دیوار صاف برن بالا،فکرکنم جشن گرفته بودن مست کرده بودن😄 الان میگم مو به تنم سیخ میشه، دیوارا خاک گرفته بود جاش مانده بود، بابام پشت سرش دوباره نقاشی کرد خانه رو
1403/04/21 17:06