کرمانشاهیا

1645 عضو

ولش کو عجله چیزده بذارش ای زمستان او تو گرمتره

1403/09/16 22:33

اکسید میشه تغییر رنگ میده

1403/09/16 22:34

مینا کسگم
چرا. نمیدی ب او شوهر بدبختت

1403/09/16 22:39

نه تازه برگشتیم

1403/09/16 23:13

کجا بودی بسلامتی

1403/09/16 23:16

کاش موهام بر کنه😍😂

1403/09/17 02:21

اگه بدانی من دوروزه چه میکشم نمیگی اون بیچارس اونم با این وضع حاملگیم

1403/09/17 12:05

خیسمون کردی چته

1403/09/17 12:18

مقصر صددرصد خودتی .خدا نکنه ولی با اینکارات داری زندگیت نابوود میکنی. بعد میای میگی ایییی خانما چیکار کنم مچ شوهرم با زنی گرفتم

1403/09/17 12:19

ماخودمونوکشتیم سارارفت😂

1403/09/17 12:21

منم دختر خاله شوهرم از شوهرم خوشش میومده اون روز اومدن خونه خسیورم دور هم بودیم اونم همسن مهلای منه پسره ..هی میامد بغل شوهرم باشوهرم کشتی میگرفت ولا من هیچ احساسی نداشتم تازه من خیلی رو شوهرم حساسم

1403/09/17 12:38

با خسوره 😂

1403/09/17 13:03

ماچ متقابل😆چشم من تا فردا استراحت مکنم میگم سارا گفت

1403/09/17 13:17

آخه میدانه من حساسم و بدم میاد نباید میکرد اول بارم شوهرم که از در آمد تو خانه دختر داییش بلند شد سلامش کرد بچشم بغلش بود دیدم بچش دست بلند کرد سلام کرد بعد همشان گفتن بچه سلامت کرد شوهرمم گفت بدش یه بوسش بکنم‌ اون شبم عصابم‌ خراب شد اما‌ بعدش یادم‌ رفت بهش تذکر بدم بغلش نکنه اما دوباره تکرارش کرد بغلش کرد باهاشم‌عکس گرفت

1403/09/17 13:38

اصلا تو بارداری چرا رفتین باهاشون

1403/09/17 13:49

آره بخدا اصلا نگاش نمیکرد یا باهاش حرف نمیزد در حالی که ‌اون هی حرف میزد و میخندید و مینشست رو به رومان شیر به بچش میداد شوهرم هی نگاش نمیکرد یه ثانیه هم یعنی وقتی من میرفتم دستشویی میامد باهام پشت در میماند تا من بیام بیرون فکر بد نکنم چون میدانه حساسم اما خواستم بترکم ده باره دارم گریه میکنم که بچشو بغل گرفت اونم عکس گرفت هی خودخوری میکنم میگم چرا بهش نپریدم بگم تو چرا عکس میگیری بخدا هر چی از دهنم در اومده دیروز تا حالا به شوهرم کردم گفتم تو ذاتت کثیفه آدم هرزه ای هستی که گرفتیش بغل

1403/09/17 16:08

میدانم رفتارم از اول تا آخر غلط بوده اما هی حرص تو دلمه میخوام سکته بکنم بخدا قسم نمیدانم چه بکنم یکم آروم بشم یعنی از صبح صد باره میزنه به سرم یه پیام بدم به اون زنه بگم تو مرض داشتی عکس گرفتی کلا قاطی کردم

1403/09/17 16:12

آذین وارد میشود

1403/09/17 16:21

اونم‌شوهر داره بچه داره هی گناهه این حرفا پشت سرش

1403/09/17 16:41

اصلا بدم ازش میاد متنفرم ازش اما اینقد بی مغزم خودمم جوری باهاش بگو بخند میکردم و شوخی میکردم انگار خواهرمه بچشم بوس میکردم بخاطر همین الان عصبیم و حرص میخورم که چرا سرسنگین نبودم باهاش

1403/09/17 16:53

حالا برعکس خودش بچش میمانه عروسک اینقد سفید و قشنگه

1403/09/17 16:57

ولی جدی بچها از اخر تابستان شهریور قرص تقویت سیستم ایمنی بخورین تا کمتر مریض شین

1403/09/17 17:27

شیر خر نشنیدم شیر گاو شنیدم از 45 به بالاس ظرف کوچیکش 45 بزرگش فک کنم 150

1403/09/17 18:10

برا صورت

1403/09/17 18:10

خوبه

1403/09/17 18:15