منم دقیقا
بعد زیاد گوش نمیدادن
تا اینکه پارسال یکی دوماه قبل عید رفایم تهران خانه خواهر شوهرام
هی میگفتن کوره همه چی بکن دهنش
نگا ما هرکداممان دوتا بچه داریم همه چی دادیم خوردن
تا من از خواب بیدار میشدم صبحانشم میدادن
یبار دیدم دانه کولانه دادن بهش
بعد گفتم خو مودمم بخورم چیز خاصی نداره
فقط یه قاشق خوردم به حدی که تند بود و فلفل توش بود
فک کن معده ای بیچاره چجو مانده
خلاصه یه هفته اونجا بودیم هرچی بگی دادن بهش
چه دزدکی چه آشکارا
ثمرم بشدت بی قرار بود
هی میگفتن ای جابجا شده
تا برگشتیم ریخت بیرون
از شش ماهگی یذرم بلغم و خلط نداشت
اما تا نزدیک یک ماه هرچه دسشویی میکرد همش بلغم و التهاب و اسهال
بی قراری
مقعدش سوخت موب نمیشد
تب کرد یه هفته
خلاصه افتاد بیمارستان
از اون موقع جدی گرفتن
آبم مخان بکنن دهنش اجازه میگیرن
1403/02/30 15:11