پساری داران

449 عضو

پاسخ به

دیشب شوهر خواهرم مبگه تو مردی هستی ک انقد محکم موندی و بلند نشدی هرکس دبگه بود تحمل نمبکرد

آره واقعا،،خدا انشالله بخودتو بچت سلامتی بده خواهر??

1402/05/17 10:06

پاسخ به

آره ولا نزا شدم ... بهم گفت یه سانت باز هستی ... به خاطر امپولای زدم دهانه باز نمیشه

خوش بحالت که به آرزوت رسیدی بازنمیشه?

1402/05/17 11:25

مریم جون همینه اون پمادی ک برا خارش بود☝☝

1402/05/17 14:17

بچها ببخشید اینو میگم ولی کلیتوریسم یه دردی میپیچه توش نمی‌دونم چرا?

1402/05/17 16:19

پاسخ به

سلام من 35هفته هستم یکشنبه3تابتازدم ودیشبم3تادیگه کلا ازدیروزوامروز حرکت خوب نداشته فقط2بارسکسکه کرد...

ی نوار قلب بگیر خیالت راحت بشه حرکت کم‌میشه چون خواب میره

1402/05/18 09:24

پاسخ به

چرا??

بخاطر اینکه میومد هیچ کاری نمیکرد فقط بلد بود جلو پنکه و کولر بشینع یه ساعت و حرف بزنه و نهایت فقط برات یه عدسی درست کنه بره ،،دیگه اینقد بهم فشار اومد ک بهش گفتم بابا بردار یکم رو اُپن رو خلوت کن خونم بو گرف بهش برخورد گف تو ک از کثیفی بدت میاد چجوری پس میخواستی بیای خونه ما گفتم حالا ک نیومدم لج کرد عین بچه ها ک اگ بیای باید تو دسشویی حیاط بری دسشویی منم هی گفتم براچی نمیرم و مگه میتونم اونجا برم و از این حرفا اونم هی گف نه باااااید تو دسشویی حیاط بری اگ بیای گفتم پاشو پاشو دستت درد نکنه برو خونتون اونم از خداخواسته رف ک دیگه بیاد بقول شوهرم دنبال بهونه بود ک نیا د چون آدم راحت طلبیه حوصله کار کردنم نداره

1402/05/18 14:18

میدونید چیه ؟اتفاقا دیروز دقیقا همین حرفو ب شوهرمم زدم وقتی غذایی ک مثلا برامون فرستاده رو دیدم و گریم گرف گفتم یادشون رفته ک همشون تا چن ماه پیش جلو خونه من دُم تکون میدادن ک غذای نرگس خوبه ،دست‌پخت نرگس خوبه وای چ غذاهایی میپزه ک فقط یه نهار بتونن اینجا تلپ شن و بیان بخورن برن حالا من باید کاسه گداییمو بگیرم دستم برم در خونشون ک یه ذره برام غذا بریزن و برگردم اونم بااون دستپختشون ک فقط از رو اجبار میخورم چون مجبورم و چاره ای ندارم

1402/05/18 14:22

یکاری کردن بی لیاقتا ک حالا شوهرم میگه حالا قدر مامان منو فهمیدی ک تا وقتی سبزوار بود چقد بدردت می‌خورد منم باید بگم بله ،، با وجود زبون تند و دخالتای مامانش

1402/05/18 14:27

پاسخ به

من 28هفته انشالله قراره برم سونوموندم چیکارکنم ماشین نداریم بایدبرم چندساعت بشینم وای بااینکه وقت قب...

شوهرتو بگو بره صحبت کنه ک خانمم همچین شرایطی داره ک زیاد نشینی ،،شوهرمن همینکارو میکنه نهایت ی ربع میشینم اونجا

1402/05/18 14:34

پاسخ به

بچها تو کمرم حس انقباض دارم

آخ نگووو ک ،،یدفعه ای از عصری یه درد بدی زیر دلمو گرف ک خداروشکر با استراحت و شیاف و مُسکن ،مثلا یکمی بهتر شده اما همچنان گرفتگی و سنگینی داره ،،از ترس عرق رو پیشونیم نشست..هوووف کی آخه ما ب 30 میرسیم

1402/05/18 20:13

پاسخ به

آخ نگووو ک ،،یدفعه ای از عصری یه درد بدی زیر دلمو گرف ک خداروشکر با استراحت و شیاف و مُسکن ،مثلا یکم...

‌منم روزا میشمارم بشه 30 ی نفس بکشم انشاالله خدا کمک‌کنه همه به هفته بالا برسن

1402/05/18 20:18

الان همسایمون اومد اینجا بچه ها ،،ی حرفایی زد ک حیفم اومد بهتون نگم

1402/05/18 20:54

فهمیده من باردار شدم و مطلقم ،،اومده بود سر بزنه بنده خدا و کلی حرف ک هروقت کار داری بگو من میام انجام میدم بعد ک از وضعیت من باخبر شد گف اصلا نترس بچه داداش خودم 6ماهش بود باوزن 800گرم بدنیا اومد میگف مث بچه گربه کوچولو بوده و صداش درمیومده الان سالم و سرحال اول دبیرستانه

1402/05/18 21:02

گف خودمم 32 هفته زاییدم بچم 1800بوده وزنش بدون آمپول ریه 13 روز فقط دستگاه رفته و اومدیم خونه ،،بچشو من دیدم سالم و تپل ماشالله

1402/05/18 21:02

من احساس فشار و دفع داشتم و شکمم سفت میشد.
اما درد کمر نداشتم

1402/05/18 22:22

ولی پساریمم اومد پایین

1402/05/19 00:29

پاسخ به

?بگیر بفرس

اره حتما

1402/05/19 00:40

سلام صبح شماهم بخیر??

1402/05/19 09:37

پاسخ به

بچه ها بانو کجاس

بانو همچنان در انتظار زاییدن تو خونش نشسته?

1402/05/19 09:38

پاسخ به

?

من بهش گفتم ملیحه گردو اگ داری برام بیار حساب کن بزنم ب حسابت پولشو اخه درختشو دارن..گف ن بابا این چ حرفیه،،بعد چن روز دیدم ده تا گردو ته یه نایلون فریزر انداخته آورده منم تو دل ناراحت شدم اما ب روم نیاوردم حالا اینا ب کنار ،،شوهرم ک شکست دیدیم مزه کُهنگی میده بماند همش مغزاش سیاهه،،اینقدر شوهرم ناراحت شد ک بقول مریم گف سری بعد بگو نه ممنون نمیخوایم

1402/05/19 10:14

پاسخ به

ایشالا .... دست راست من روی سر همتون

ایشالله ،،ممنون گلم ..تو هم انشالله سروقت زایمان کنی دختر گلتو بغل کنی بهش شیر بدی و لذتشو ببری?

1402/05/19 10:17

پاسخ به

برامنم دعا کنین

ایشالله این یکی فاطی زن حسینم بسلامتی و سروقت سزارین شه بچه نازشو بگیره بغلش ،،دعا برا ماهم یادش نره??

1402/05/19 10:20

فاطی جون ؟خواهر گلم؟اولین باری ک چتای تو رو خوندم باورت میشه از این همه استرس تو منم استرس میگرفتم ،،نترس آروم باش بچت چ گناهی کرده ک این حجم از استرسو تحمل کنه

1402/05/19 14:56

پاسخ به

آره بخدافقط بخاطربچه ام میترسم

حق داری بخدا درکت میکنم،،منم بخاطر بچم میترسم ،،اینقد وابسته ش شدم اینقد دوسش دارم ک میگم خدا نکنه چیزی بشه وگرنه من میمیرم اما سعی کن یکم آرومتر باشی

1402/05/19 15:01

پاسخ به

فداتشم لطف داری?? آره بابا همه انقباض دارن اصلا نگران نباشین ،فقط وقتی زیاد و طولانی شد خطرناکه

تو روخدا هر روز یه سری ب ما دیوونه ها بزن?????????

1402/05/19 18:11