The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

جــک کـده

110 عضو

فامیلمون از خارج واسم ی شورت سوغاتی اورده قیمت روش زده 90 دلار !!!


الان موندم رو کت شلوارم بپوشمش یا زیرش???

1398/05/02 16:05

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ :
ﺩﯾﮕﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ





ﭘﺴﺮﻩ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ :
ﺟﺎ ﺍﺯ ﻣﻦ ، ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ

اینقده مهربونن این پسرا!!!??

1398/05/02 16:06

آنقدر بدم میاد ازاینایی که از سادگی و صداقت بچگیامون سواستفاده می کردن
و حرف می کشیدن ازمون!?



الان که بزرگ شدم میفهمم چه مسائل فوق سری ای رو لو دادم ????

1398/05/02 16:06

بچه‌ها مراقب باشید ؛

گوگل یه ابراز جاسوسیه که اطلاعات شما رو ذخیره می‌کنه !




امروز توی گوگل سرچ کردم قیمت پرادو دو در .....





جواب داد : چه غلطا ! تو همونی نیستی که دیروز سرچ کردی «قیمت پراید ارزان»؟ ????

1398/05/02 16:07

عزیزان
اگه دیدید
پدرتون داره تو کارای خونه
کمک میکنه مامانت ?







شب خودتون زود برید
بخابید???

1398/05/02 16:07

دقت کردین ؟


بهترین جا برای خواب، خونه ی خود آدمه

راحت ترین توالت، توالت خونه ی خود آدمه

راحتترین لباس، لباس خود آدمه

خوش فرمون ترین ماشین، ماشین خود آدمه

بهترین جزوه ،جزوه ی خود آدمه


تمیزترین دست، دست خود آدمه

بامزه ترین بچه، بچه ی خود آدمه

ولی نمیدونم چرا بهترین شوهَر، شوهر مردمه!


واقعا چرا؟؟??

1398/05/02 16:08

دیشب به دوس دخترم
اس دادم چی توشورتته عشقم ؟

گفت 3 برابر همونی ک تو توی شورتت داری بزغاله!!!

نگا کردم دیدم
اشتـباهی واسـه بابام فرسـتادم ://

1398/05/03 01:10

‏رفتم خواستگاری گفتم من دخترتون رو دوس دارم حاضرم هر کاری واسش بکنم. باباش گفت هرکاری؟ گفتم هرکاری

گفت دیگه با کت و شلوار کتونی نپوش :////

1398/05/03 01:10

‏یه بار اومدن صندوق صدقاتمون رو خالی کنن صدتا تک تومنی توش بود

یارو شماره کمیته امداد رو داد بابام گفت اگه کاری داشتید زنگ ‌بزنید.

1398/05/03 01:12

‏بابای دوستم پسرشو فرستاده تایلند حالا من میرم حموم بابام پشت در میشینه تا صدای آب قطع میشه محکم میزنه توی در که داری چکار میکنی:))

1398/05/03 21:31

‏نصف شبی به دوس دخترم پیام دادم تو نمیخوای ی بوس بدی بهم بعد بخوابی ؟ که یهو دیدم بابام با پیژامه درو باز کرد گفت چرا لپتو بیار جلو دارم میام://

1398/05/03 21:32

همه فامیل خونه مادربزرگم جمع بودیم

من داشتم ﭘﺮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻤﻮ ﻧﺼﺐ ﻣﯿﮑﺮﺩم...!

ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﻪ...?


ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﺸﺎﻻ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺩﻩ ﺧﺎﻧﻮﻣﺘﻮ ﺑﺰﻧﯽ ننه ...?

هیچی دیگه ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﺭﻭ ﻫﻮﺍ ??✋️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

1398/05/03 21:32

‏امروز اینقد گرم بود که چنتا تیکه یخ انداختم توی شورتم.





من مثل باباهای امروزی نیستم که کولرو خاموش کنم، هر جور شده بچه هامو خنک میکنم
حتی اگه بدنیا نیومده و اسپرم باشن???


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

1398/05/03 21:33

همیشه دوس داشتم مربی کُشتیِ بانوان بشم

بین مسابقه هی *** هاشونو خشک کنم

آخر سر هم یه سیلی بزنم درِ کونشون بگم "ایرانو سرافراز کُن دختررر

بعد بفرستمشون تو زمین??

1398/05/03 21:34

♡سلامتی مرد زندگیم♡ آقامونو میگم?

وقتی من صداش میکنم نمیگه ها یا بله،
داد میزنه میگه بگو خانووومم جووونم عشقم....

وقتی باهاش قهر میکنم اون قهر نمیکنه،
میاد لپمو میکشه میگه حق بامنه ها نیم وجبی اما آشتی نفسمممم عمررررمممم...

وقتی میگم نسبت بهم بی محلی،
نمیگه آره تو اینجوری فکر میکنی!!!!
وقتو بی وقت بهم مسیج میزنه میگه ببین من به فکرتم
عروسک قشنگه خودم...

وقتی میبینه ناراحتم بیخیال از ناراحتیم نمی گذره،
میاد اونقدر قلقلکم میده تا بخندم،میگه نبینم خانوم من
غمگین باشه...

وقتی بهش میگم دلم خیلی گرفته نمیگه پاشو برو بیرون یه دور بزن،ميگه زود پاشو بپوش ببرمت جایی که دل پرنسسم
وا شه ..مگه من مردممم..

وقتى ميگم نه عزيزم،حوصله ندارم،
نميگه باشه هرجورميدونى.ميشينه تاصبح قربون صدقم ميره و از نقشه هامون ميگه...جورى که
بی حوصلگیم یادم بره.

یه صلوات ختم کنید تا بقیه خوابم رو براتون بگم????????

?جوین شو??

1398/05/03 21:36

جون
جون جون
جون جون جون
جووووووووووووووون جون جون جون
جون جون..
جون جووووووون جون جون جون جون
جون جون جون جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون جون جون جون جون جون جون جون جوووووون....










قدم زدن مرد ایرانی در سواحل آنتالیا???
????
.
?جوین شو??

1398/05/03 21:37

‏به بابام گفتم تو این گرما ، حداقل چرا حموم خونه ما وان نداره؟

گفت تو پول آبشو میدی؟ همین هزینه صابون گلنار کمر مارو شکونده بسه.

حرمتا از بین رفته ://

1398/05/03 21:37

‏یه سری اینقدر خمیر دندون رو فشار دادم زد رو شونم گفت بیا نزدیک ، 20 تومن گذاشت تو جیب جلو پیرهنم گفت برو یکی دیگه بخر

من تموم شدم بقران ://

1398/05/03 21:38

‏کی بود میگفت وقتی تو اشپزخونست بغلش کنین دخترا دوست دارن

من دختر عممو تو اشپزخونه بغل کردم شروع کرد جیغ زدن یه هفتست شوهر عمم پی ام میده بگیرمت گردنتو میزنم
خدایی چرا الکی چرت و پرت میگین :/

1398/05/03 21:39

برای عروسی داداشم رفتیم تالار بگیریم، یارو گفت رقاص و دلقک هم داریم میخوایید؟





بابام یه نگاه به من کرد گفت نه اینها رو خودمون هم داریم ??
????

‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

1398/05/03 21:39

ﺗﻨﻬﺎ ﺟﻤﻌﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﺤﻔﻞ ﮔﺮﻣﺸﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭘﺎﻡ
ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸن
?????

مگسای ﺗﻮ ﺗﻮﺍﻟﺘﻤﻮﻧﻦ !!!
ﻣﻨﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ بهشون ﻣﯿﮕﻢ ﺑﺸﯿﻨﯿﺪ
ﻣﻨﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺸﯿﻨﻢ???

‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌

1398/05/03 21:40

احتمالا من بدترین مامانِ دنیا میشم مثلا اگه بچه هام صبح بگن خوابمون میاد نمیریم مدرسه میگم وااای منمم همینطور بریم بخوابیم...?☺️

?Join us:

1398/05/03 21:43

زن و شوهری با 12 بچه در ايستگاه اتوبوس منتظر بودند که پيرمردی هم به آنها ملحق شد ...
اتوبوس که آمد پر بود و فقط زن و 9 تا بچه تونستند سوار بشوند.
به همين خاطر شوهر و پيرمرد تصميم گرفتند پياده راه بيافتند ...
بعد از مدتي آقای شوهر از تق تق چوب پيرمرد عصبانی شد و گفت :
دیوث چرا يه تيکه لاستيک سر اون لامصب نميزنی؟! تق تقش *** منو ...

پيرمرد جواب داد : اگه تو هم يه لاستيک سر اون *** لامصب ميذاشتی الان ما سوار اتوبوس بوديم ... پس زر نزن چاقال

بزرگترین کانال اونجوری ??

1398/05/03 21:45

دیشب رفتم آشغالارو گذاشتم سر کوچه گربه محل اومد بو کشید یه پوزخند زد گفت

شاشیدم تو تغذیت و رفت ://

1398/05/04 00:50

بابام یه شلوار راه راه آبی داره، 5 ساله میپوشه، اونقدر که اون شلوار براش مهمه من نیستم
رفته بودیم پشت بوم از روی آتیش بپریم، شلوارش گرفت به آتیش و گوشش سوخت

نصف شب دیدم به مامانم میگفت کاش ممد آتیش میگرفت جا شلوارم ://

1398/05/04 00:50