The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

جــک کـده

110 عضو

مورد داشتیم طرف مشروب خورده
.












اینقدر مست بوده به دوش حموم میگفته گریه نکن همه چی درست میشه :)))))))??????

1398/04/07 15:51

ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻐﻠﯿﻤﻮﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ
اکبر ﺷُﺮﺗﯽ !






ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﻐﺎﺯﺷﻮ ﻋﻮﺽ کرد کتابفروشی زد
الان میگن کتابفروشی اکبر شُرتی!

1398/04/07 15:52

شانس ما رو می‌بینی؟
تو بچگی با 100 تا دختر، دکتر بازی کردیم. الان آدرس هیچکدومشون رو ندارم؛

اما یه بار بچه بودم پليس بازي ميكرديم خونه همسایمون من پليس بودم تو خودم شاشیدم، حالا دخترشون شده همکارم!
نشسته میز روبروم
نگااش ميكنم میگه:
مخلص جناب سرواااان!!

1398/04/07 15:52

غول چراغ جادو اومده پیشم میگه: یه آرزو بکن

میگم: یه خونه میخوام

میگه: اگه من اینکار ازم برمیومد خودم تو آفتابه نمیخوابیدم?







خدایی خیلی قانع شدم???

1398/04/07 15:52

پسر و دختری مجنون یکدیگر بودند
پسر به خاستگاری دختر رفت که تا ابد با او باشد ولی پدر دختر شرطی عجیب برای ازدواج با دختر گذاشت.
پدر دختر به پسر گفت: شرط ازدواج با دختر من اینه که این لیوان اب را از بالای کوه بدون اینکه یک قطره از اون کم بشه بیاری من بخورم

پسر بدون معطلی این کار رو انجام داد
او رفت و برگشت پدر دختر تعجب کرد از دیدن لیوان پر و اونو خورد و بالاخره با ازدواج انها موافقت کرد

مدت ها بعد عده ای از پسر پرسیدند ما دیدیم که آب از لیوان ریخت ولی بازم پر بود!
پسر گفت :ترس از دست دادن عشقم باعث شد اشک بریزم وتمام اشکها در لیوان ریخت ولی چون کافی نبود شاشیدم توش.
آری پسرک عاشق رید به داستان آموزنده و عاطفی ما
سگ تو روحش????

1398/04/07 18:11

تو مترو داشتم چت میکردم
دیدم پسره داره چت منو میخونه نوشتم:
((بچه ها اینجا یکی داره چتامو میخونه
اما حواسش نیست زیپ شلوارش بازه))

ب همین دستگیره در،
حداقل 5 نفر به زیپاشون نگاه کردن !

یه دختره هم اول خودشو جمع و جور کرد ...
بعد دید ک دارم نگاهش میکنم گفت :
مال من زیپ نداره دکمه ایه ?????

1398/04/07 18:11

گدایی به در خانه یک خسیس رفت و چیزی خواست. صاحبخانه به غلامش گفت:

مبـارک به قنبر بگو که به یاقوت بگوید که به بلال بگوید که به گدا بگوید که چیزی نداریم.

گدا شنید و گفت:
خـدایا بـه جبرئیـل بگـو بـه میکائیـل بگویـد کـه بـه اسـرافیل بگویـد کـه بـه عزرائیل بگوید که انشاءالله جان این صاحبخانه مادرجنده را بگیرد.??

1398/04/07 18:11

زن: یه بار دیگه به من بگی چاق میزارمتو میرم



مرد: توروخدا زن حداقل به خاطر بچمون
زن: ما که بچه نداریم!!!



مرد: عههههه مگه تو با این شکمت حامله نیستی ???


زن: کککککککثثثثااااااففففففطططططط ???????

1398/04/07 18:12

جَفَر میره داروخونه میگه آقا کاندوم داری؟؟ ?


بهش میگن آقا عفت کلام داشته باش??

☝️الان به ترمینال میگن پایانه
☝️به کامپیوتر میگن رایانه
☝️به کمکهای دولتی میگن یارانه






جَفَر میگه: خُب پس یه بسته گایانه بدید ! ??????

1398/04/07 18:12

سرانجام همه ما يک روز بر سر اين دوراهي خواهیم ايستاد..

آنجا ک همسرمان خواهد گفت: يا من يا اينترنت..




و چه لحظه سختيست جدايي از همسر???



?Join us:

1398/04/07 18:12

عینک افتابی زده بودم
حواسم پرت شد به ساپورت دختره با صورت رفتم تو بغلش....




بیچاره تا اومد سرصدا کنه، گفتم: ببخشد نابینام!
بیچاره بغض کرد، بعد بوسم کرد دستمو گرفت از خیابون ردم کرد
نخند یاد بگیرررررر??

1398/04/07 18:13

دختر همسایون 6 سالشه. دستشو زده به کمرش با عشوه میگه: دلت بسوزه واسم خواستگار اومده.



بهش میگم آخه بچه تو اصلا میدونی خواستگار چیه؟ در اومده میگه آره یه موجوده کثیفه که میاد میوه های گرونو میخوره، میره و دیگه پیداش نمیشه.
من دیگه حرفی ندارم??

1398/04/07 18:13

یبارم شیش صبح جمعه رفتم کوه یه بز کوهی اومد زد رو شونم گفت داداش حالا من کاری ندارم ولی این بالا برات ریدن؟
سرشو تکون داد رفت یه گوشه گرفت خوابید...????

1398/04/07 18:14

‏رسیدم خونه بابام گفت باز چی مصرف کردی؟

گفتم ببین، بهونه می‌خوای بگیری بحثش جداست، ولی من نه دیر اومدم، نه لباسم بو میده
نه چشام قرمزه، پاک پاکم




گفت حرفت درست، ولی موتور رو وسط هال پارک نمیکنن???

1398/04/07 18:14

از یه دیوانه ميپرسن چي شد خل شدي؟ ميگه من يه زن گرفتم كه دختري 18 ساله داشت، بابام از دختره خوشش اومد، مخش را زد، شد زن بابام. پس زن من، مادر زن بابام شد، بابام داماد من شد، من شدم پدر زن پدرم!


دخترزنم پسرزائيد كه شد داداش من و نوه زنم، که نوه من هم بود، پس من پدربزرك داداشم شدم!


زنم پسرزائيد درنتيجه زن بابام خواهرناتنی پسرم شد و پسرم داداش من شد!

توباشي خل نميشی؟??

1398/04/07 18:15

ﺍﺯ ﺣـﺎﺝ ﺧﺎﻧﻢ ﭘﺮﺳﻴﺪﻥ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﻣﻲ ﻓﻬﻤﯽ ﺣـﺎﺝ ﺁﻗﺎ دلش رابطه میخاد؟ !

ﮔﻔﺖ: میزنه به کوزه

ﮔﻔﺘﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺭﻱ ﭼﯽ؟

ﮔﻔﺖ: ﻣﻴﮕﻢ ﺣـﺎﺟﯽ صدای کوزه میاد.. ?

1398/04/07 18:16

از بی دوست دختری خل شدم

میزنم در *** خودم میگم این مال کیه؟

@

1398/04/07 18:19

خانمی که به شوهرش شک داشت، نصف شب بیدار شد. گوشی شوهرش رو برداشت و اسامی مخاطبینش را چک کرد؛

در میان اسامی مخاطبین به این اسامی بر خورد:
1) دارنده آغوش نرم
2) دارنده اشک لطیف
3) سلطان رویاهام

شدیدا از این موضوع عصبانی شد؛
به شماره اول زنگ زد، مادر شوهرش جواب داد
به شماره دوم زنگ زد، خواهر شوهرش جواب داد
به شماره سوم زنگ زد، گوشی خودش زنگ خورد

از خدا طلب مغفرت کرد تا از گناهش بگذرد، چون به شوهرش شک کرده بود؛
تصمیم گرفت برای جبران، حقوق این ماه خود رو به شوهرش هدیه کند
مادرشوهر که موضوع رو شنید، یکی از النگوهاشو به پسرش هدیه کرد
خواهرشوهر هم با شنیدن خبر انگشتر خودشو به برادرش هدیه داد

شوهر هم هر سه هدیه رو گرفت و آنها رو به پول تبدیل کرد؛
و برای دوست دخترش که در مخاطبین تلفن "رضا جوشکار" ثبت شده بود، هدیه ای مناسب و در خور شان خرید??

1398/04/07 18:21

ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭘﯿﺎﻡ ﻣﯿﺪه:

ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ میای ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻫﻢ برای افطار ﺑﺨﺮ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻓﺘﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﺭﺳﻮﻧﻪ

ﺷﻮﻫﺮ میگه : ﻓﺘﺎﻧﻪ ﮐﯿﻪ

ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺸﻢ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﻢ ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪﯼ

ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯿﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﻓﺘﺎﻧﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﺗﻮ ﻓﺘﺎﻧﻪ رو از کجا میشناسی؟


ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺗﻮ ﺍﻻﻥ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟؟

ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺎ ﻓﺘﺎﻧﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﯽ

ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﻭﺍﯾﺴﺎ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎم
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﭘﯿﺎﻡ ﻣﯿﺪﻩ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﯿﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻫﺴﺘﻢ

ﺷﻮﻫﺮﻩ ﻣﯽﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺩﻓﺘﺮ ﮐﺎﺭﻡ ﻫﺴﺘﻢ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ ﻣﯿﻮﻩ ﺑﺨﺮ ﻭ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﻧﻪ????

1398/04/07 18:22

تو جاده پلیس
جلوی ماشین رو میگیره میگه :
شما ازصبح تا حالا اولین نفری هستی که
کمربندت رو بستی
80 هزار تومان جایزه بهتون
تعلق میگیره ! ?
میخوای باهاش چیکارکنی ؟☺?

مرد میگه :
باهاش میرم گواهینامه میگیرم !?

زنش میگه :
نه ... جناب سروان ،
شوهرم هروقت شیشه میکشه
پرت و پلا زیاد میگه ...!!?

بچه از عقب میگه :
چی شد ؟!
دستگیرمون کردن ؛
من که گفتم ماشین دزدی
کارخوبی نیست ...؟!?

یه صدا از صندوق عقب میگه :
چی شد ؟!
از مرز رد شدیم ؟!?

صندوق عقبيه نابودم کرد !! ??‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌

1398/04/07 18:22

#حکایت
اتوبوس كه حركت كرد پسر 74 ساله رو به پدرش كرد و گفت:
ببين پدر درختها با ما حركت مي كنند
بعد از مدتي پسر دوباره گفت :
پدر خانه ها هم با ما حركت مي كنند.

زوج جوان بسيار كنجكاو شده بودند
كه پسر دستش را از پنجره بيرون برد و گفت:
پدر باران روي دست من چكيد و پدر لبخندي ملیحی به او زد
زوج جوان كه ديگر طاقت نداشتند اشک از چشمانشون داشت سرآزیر میشد رو به پدر كردند و گفتند :
آيا پسر شما تازه بينايي خود را به دست آورده؟؟

پدر گفت نه بابا
شیشه میکشه دیوث
گـ*ـاييده مارو ?????????

1398/04/07 18:24

خانم 45 ساله ای بر اثر حمله ی قلبی، در بيمارستان بستری بود.


در اتاق جراحی، لحظاتی مرگ را تجربه کرد. وقتی که عزراییل را ديد، از او پرسيد:
آيا وقت من تمام ا ست؟!
عزرایل گفت: نه، شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز ديگر عمر می کنيد.
زن خوش حال شد و پس از بهبودی، تصميم گرفت در بيمارستان بماند و عمل های زير را انجام دهد:

1- کشيدن پوست صورت
2- ليپو ساکشن
3- جمع و جور کردن شکم
و کاشت گونه و تاتوی ابرو

و به رنگ کردن موها و سفيد کردن دندوناش هم مشغول شد!


يه هفته بعد از اتمام آخرين عمل زيبایی، هنگام مرخص شدن از بيمارستان، در حالی كه می خواست از خيابون رد بشه، با يه ماشين تصادف كرد و كشته شد!!
وقتی با عزراییل رو به رو شد پرسيد: مگه جناب عالی نفرموديد من 43 سال ديگه فرصت دارم؟! چرا جانم را گرفتی؟!!
عزراییل گفت:
اِ اِ اِ تو بوودی؟!!
چه قدر عوض شدی! به این برکت نشناختم. شرمنده.???

1398/04/07 18:25

مردی مورچه ای را دید که خاکهای پای کوه را جابجا می کند، به او گفت چه میکنی؟



مورچه گفت معشوقه ام گفته اگر کوه را جابجا کنی به وصال تو در خواهم آمد
مرد نگاهی کرد و گفت حتی اگر عمر نوح هم داشته باشی این کار امکان پذیر نیست
مورچه گفت خودم هم می دانم اما برای عشقم تمام سعی خود را خواهم کرد
مرد که بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود مورچه را له کرد و گفت:
پس بمیر بدبخت زن ذلیل ??☝️

1398/04/07 18:27

یارو آخر جلسه دو سر پاسخنامه رو گرفت و با احتیاط داد به مراقب و گفت:

مواظب باش نریزه!!!!!


مراقب با احتیاط گرفت و گفت: مگه چیه؟!؟!؟!

یارو گفت : ریدم!!!!!!???

1398/04/07 18:27

معلم : اهمیت پریود چیه؟

شاگرد: خیلی مهمه، دیروز خواهرم گفت سه ماه پریود نشدم, مامانم غش کرد، بابام سکته کرد، پسر همسایه مون فرار کرد ?????

1398/04/07 18:28