مادران دی و بهمن 98

568 عضو

پاسخ به

مامان مهسا سومی باردار شدی بقیه فامیل آشنا هیچی نگفتن من دوتا دارم دومی میگفتن چرا آوردی سختی گرونی ...

چرا هر کی چیزی گف خودش گرفتارشد شیر ب شیر سومی رو اوردن???
الان بیشتریا سه تا دارن ک اولی و دومی رو بافاصله اوردن سومی رو ندونسته باردارشدن?
ولی خب من میگفتم خدا روزی رسونه خودش تعدادمون روبیشترکرده حتمن که رزق و روزی مون رو هم بیشترمیکنه
ک واقعا هم همینجوری شد بیشترشد

مامانم فقط خیلی براخودم ناراحت بود میگف سر حاملگی و زایمان و بچه داری جسم و روح و روانت رو داغون میکنی ک واقعا شد
دندونام ریخت
کمر درد شدم
الان هم مهسا بقدری شره ک برام اعصاب نمیزاره

1401/05/31 17:53

پاسخ به

مامان مهسا سومی باردار شدی بقیه فامیل آشنا هیچی نگفتن من دوتا دارم دومی میگفتن چرا آوردی سختی گرونی ...

چرا هر کی چیزی گف خودش گرفتارشد شیر ب شیر سومی رو اوردن???
الان بیشتریا سه تا دارن ک اولی و دومی رو بافاصله اوردن سومی رو ندونسته باردارشدن?
ولی خب من میگفتم خدا روزی رسونه خودش تعدادمون روبیشترکرده حتمن که رزق و روزی مون رو هم بیشترمیکنه
ک واقعا هم همینجوری شد بیشترشد

مامانم فقط خیلی براخودم ناراحت بود میگف سر حاملگی و زایمان و بچه داری جسم و روح و روانت رو داغون میکنی ک واقعا شد
دندونام ریخت
کمر درد شدم
الان هم مهسا بقدری شره ک برام اعصاب نمیزاره

1401/05/31 17:53

پاسخ به

خوشبحالت اقا?????

??
سومی رو ساعت9صب رفتم بیمارستان چون کلاس اموزشی گزاشته بودن
بعد کلاس گفتم نمیدونم چرا ی هفته ای هست ک خیس میشم نمیدونم کیسه ابم سوراخه یا ترشحه
گف بیا تو اتاقم معاینه کنم بعد گف اره سوراخه
گفتم برم خونه تو راه نمیترکه?گف کجامیخای بری الان بستریت میکنم تاشب زایمان کنی فردا با بچت برو
یهو جاخوردم ترسیدم زنگ زدم شوهرم مامانم و ساکم و اورد بیمارستان ساعت 12بستری کردن تاساعت4ونیم پرستاره رفت و اومد هی پرسید دردات شروع شده گفتم نه هی امپول فشار میزد هی سرم رو بیشترمیکرد ولی من اصلا دردام شروع نمیشد ساعت 4ونیم بهم توپ داد گف رو توپ بشین قربده تا5 اینکارو کردم بعد گف دردات شروع شد گبتم نه خسته شدم فقط?
گف دراز بکش ساعت 5ونیم دکتر رو صدازد دکتر اومد دید گف بزنید کیسه آبش و پاره کنید
کیسه رو پاره کرد پرستاره بعددکتر گف سجده کن
روتخت سجده کردم بعد دو دقیقه گف برگرد تا خواستم برگردم گف عه عه زور نده بچه ات داره میاد
گفتم من زور نمیدم خود بچه داره زور میده
سریع ست زامیان و پهن کردن بچم اومدساعت یک ربع ب 6????

1401/05/31 21:58

پاسخ به

ایول بابا من جای تو میبودم چندتای دیگم میاوردم

حاملگیای بدی دارم استفراغ و حالت تهوع و درد واژن و دردکمر و سوزش معده
هر سه بچم رو توی بیست و پنج هفته درد واژن داشتم ک ی شب بستری میشدم ک کنترل میکردن زایمان نکنم
از اول تا اخر 5یا6تا سرم وصل میکردم

1401/05/31 22:00

پاسخ به

خوشبحالت اقا?????

??
سومی رو ساعت9صب رفتم بیمارستان چون کلاس اموزشی گزاشته بودن
بعد کلاس گفتم نمیدونم چرا ی هفته ای هست ک خیس میشم نمیدونم کیسه ابم سوراخه یا ترشحه
گف بیا تو اتاقم معاینه کنم بعد گف اره سوراخه
گفتم برم خونه تو راه نمیترکه?گف کجامیخای بری الان بستریت میکنم تاشب زایمان کنی فردا با بچت برو
یهو جاخوردم ترسیدم زنگ زدم شوهرم مامانم و ساکم و اورد بیمارستان ساعت 12بستری کردن تاساعت4ونیم پرستاره رفت و اومد هی پرسید دردات شروع شده گفتم نه هی امپول فشار میزد هی سرم رو بیشترمیکرد ولی من اصلا دردام شروع نمیشد ساعت 4ونیم بهم توپ داد گف رو توپ بشین قربده تا5 اینکارو کردم بعد گف دردات شروع شد گبتم نه خسته شدم فقط?
گف دراز بکش ساعت 5ونیم دکتر رو صدازد دکتر اومد دید گف بزنید کیسه آبش و پاره کنید
کیسه رو پاره کرد پرستاره بعددکتر گف سجده کن
روتخت سجده کردم بعد دو دقیقه گف برگرد تا خواستم برگردم گف عه عه زور نده بچه ات داره میاد
گفتم من زور نمیدم خود بچه داره زور میده
سریع ست زامیان و پهن کردن بچم اومدساعت یک ربع ب 6????

1401/05/31 21:58

پاسخ به

ایول بابا من جای تو میبودم چندتای دیگم میاوردم

حاملگیای بدی دارم استفراغ و حالت تهوع و درد واژن و دردکمر و سوزش معده
هر سه بچم رو توی بیست و پنج هفته درد واژن داشتم ک ی شب بستری میشدم ک کنترل میکردن زایمان نکنم
از اول تا اخر 5یا6تا سرم وصل میکردم

1401/05/31 22:00

پاسخ به

ماشالا بهش حتما خودتون و پدرشم قد بلندین تغذیه اش چجوره عزیزم چیا میخوره؟

باباش قد بلنده من قدم متوسطه
فوق العاده بد غذاس ی روزاییم اصن ی وعده میخوره فقد

1401/06/03 15:25

پاسخ به

ماشالا بهش حتما خودتون و پدرشم قد بلندین تغذیه اش چجوره عزیزم چیا میخوره؟

باباش قد بلنده من قدم متوسطه
فوق العاده بد غذاس ی روزاییم اصن ی وعده میخوره فقد

1401/06/03 15:25

پاسخ به

انقد جیغ و هوار میکشه چیزی بخاد بیرون بره نبریش

نه بابا طبیعیه پسر منم دقیقا اینجوریه ی سره گریه می‌کنه جیغ و داد بریم بیرون یا کسی بخواد بره بیرون خونه رو می‌زاره رو سرش گمونم زیادی لوسشون کردیم

1401/06/17 23:29

پاسخ به

نه خشکه سرفه هاش

انجیر خشک روتواب جوش بخیسون بده اب و انجیروباهم بخوره

عناب و بجوشون له ک شد توش اویشن بریز دمکن صاف کن بانبات شیرین کن بده بخوره

1401/06/19 07:27

پاسخ به

سلام بچها کمک اسم پسر ک به سامیار بیاد بگین؟؟؟ ?⭕

کوهیار
مهدیار
شهریار

1401/06/23 10:24

سلام خوبین میگم این بچه هاکی عاقل میشن خسته شدم دیگه رددادم

1401/07/01 20:32

پاسخ به

تصویر

چ قشنگن خدا حفظشون کنه بیشتر شبیه دو قلوان

1401/07/01 21:17

پاسخ به

خداحفظشون کنه

ممنون عزیزم دو سال و 8ماه

1401/07/02 08:55

پاسخ به

من سر بچه اولم یادمه تو دوران اقدام هی تاریخم جابجا میشد

دوتا بچه داری الان؟

1401/07/03 18:57

پاسخ به

میگم من دخترم دو روزه باز جیش میکنه تو شلوارش هم تو خواب هم امروز تو بیداری

دختر منم یاد گرفته الان باز چند بار جیش کرد

1401/07/03 19:58

پاسخ به

الان چند هفته ای

فردا وارد 18 هفته میشم

1401/07/03 20:39

پاسخ به

چرا هیشکی نظرشو درمورد خونه بازی نگفت?

هروقت بچتوبردی خانه بازی حساب کن اون تایم که اونجاس بچت چندتابچه اونجاس همونجورحساب کن دیگه درساعت میانگین چقدر درمیارن
البته تایمای خلوتم درنظربگیراماخب چیزیه که همیشه مشتری داره

1401/07/04 19:35

هربچه ای یه جوره دخترمن که بهش گفتم گرمه هوانمیشه بریم پارک گوش دادومتوجه شد.خودم باهاش خونه بازی میکنم یامیبرمش خانه بازی

1401/07/04 22:17

پاسخ به

دیگه اینجور وقتا مگه الزامیه ببریم پارک من منظورم این بود تو روزای عادی چه سرد چه گرم بچه خود من اگه...

خب نظرامتفاوته ولی شرایط اب وهوایی روی شلوغی خانه بازی بنظرمن اثرداره!من خودم تابستونای بوشهر قابل پارک رفتن نیس برام میبرمش خانه بازی?

1401/07/05 04:46

اسم پروفایل تو عوض کردی مانیا بود

1401/07/06 20:34

گل دخترت خوبه

1401/07/07 22:31

پاسخ به

بخیه ها اذیت میکنه خب بچه رشد کنه جای بخیه ها هم اذیت میکنه

ادم سر اولی هوله نمیدونه که
یهو سر دومی به خودش میاد میگه عه میخوان شکممو پاره کنن و...
من که خدایی سر اولی متوجه نبودم
سر این یهو از الان استرس زایمان گرفتم?

1401/07/08 13:09

ولی رفلاکس داره این سری ای آر میگیرم

1401/07/09 14:24

پاسخ به

پسر منم اصلا همکاری نمی‌کرد ی روز بردمش مهد به مربی مهد گفتم بهش بگو نباید تو شلوارش جیش یا پی پی کن...

کلا دوساعت بردم مهد نمی‌مونه اونجا ولی همین قد تاثییرشو گذاشت حالا شوهرم میگه بازم ببر بگو نباید نق بزنه یا گریه کنه خدا رو چه دیدی شاید جواب داد????

1401/07/10 12:02