پاسخ به

الانم نزدیک زایمانم شوهرم با خانوادم قهره منم با خانواده شوهرم البته فقط با مادرشوهرم شوهرمو میگم من...

بازم اگه دلت صاف شه خوبه منکه نمیتونم

با خانوادم میگه نه برا این میگم اشتی کنم بچه اولمه برم خونه مادرم چند روز بعد زایمانم

چون تجربه ایم ندارم

شوهرم میگه خونه خودمون میریم

فلانه

دیگه هر جور خودت باز صلاح میدونی عزیزم

???

معلوم نیس چ دعایی ب خورد شوهرم کرده زنیکه عفریته ک اینقدر احترام می ذاشت ب خانوادم

الان میگه بابات باید از من معذرت بخاد

چون زده تو گوشم

??

من امروز جا رختخوابی خونمون ریختم مرتب کنم دعا پیدا کردم تو خونه

ولی خوب میدونم اثر نداشته باطل شده

چون میدونستم اونا اهل اینجور چیزها هستن هر ماه تو خونه هام گلاب میجوشونم...اب سرکه میریزم تو حیاط دور بر...

بعدم رفته واسه بچم ک ب دنیا نیومده گوشواره گرفته خواهرشوهرمم پلاک گرفته بعد ب شوهرم گفته خانواده زنت باید یه النگو از این پهنا بخرن

منم ب شوهرم گفتم خوب واسه خودتون بریاینو دوختین بابام شاید بخاد پول بده

ب کسی ربطی ندارخ

پاسخ به

بعدم رفته واسه بچم ک ب دنیا نیومده گوشواره گرفته خواهرشوهرمم پلاک گرفته بعد ب شوهرم گفته خانواده زنت...

خخخخخخ چرا خودشون نگرفتن

همینو بگو

خب منکه بخوردش کردن چیکار کنم

پاسخ به

آسنا از پرسنل و ماماهای اونجا و اخلاقشون راضی بودی؟؟؟

دیگه همجا میزارن دردتو بکشی .ولی خوب بود فقط یه ماما میامد چکم میکرد

قربونتون بچه ها مرسی? انشالله شمام بسلامتی زایمان کنین??

پاسخ به

من امروز جا رختخوابی خونمون ریختم مرتب کنم دعا پیدا کردم تو خونه

خدای من چ چیرا.باز خوبه خانواده شوهرمن واقعا خوبن دخالت دارن اونم سر اینکه همش ما بیاییم مشهد پیششون.ولی خیلی خوبن من وقتی اونجام حتی ظرف نمیذاره مادرشوهرم بشورم.یا اینکه تولدم باشه کیک میگیرن برام‌جشن میگیرن

پاسخ به

خدای من چ چیرا.باز خوبه خانواده شوهرمن واقعا خوبن دخالت دارن اونم سر اینکه همش ما بیاییم مشهد پیششون...

خوشبحالت

پاسخ به

من امروز جا رختخوابی خونمون ریختم مرتب کنم دعا پیدا کردم تو خونه

تنها مشکلم باهاشون اینه ک شوهرم همش میخواد بیاد مشهد مسگه تو ی ساختمون باشیم و من همش ناراحتم و مخالف