اخه دیگه نمی شد نگم این سری خودم به شوهرم گفتم بگو پریسا حاملس
1398/05/24 22:50
//= $member_avatar ?>
نه دیگه قوم شوهر اجازه دادن تا نه ماه اقدام نکنیم?
1398/05/24 22:51
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
اهان خوبه پس
من موقع رفتن مطب دکتر خیلی استرس میگیرم
1398/05/24 22:51
//= $member_avatar ?>
چیکارکنم
1398/05/24 22:51
//= $member_avatar ?>
وقتی میشینم نوبه از استرس دست وپاهام میلرزه
1398/05/24 22:51
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
نه دیگه قوم شوهر اجازه دادن تا نه ماه اقدام نکنیم?
اووووه
1398/05/24 22:51
//= $member_avatar ?>
اخه خواهراش شوهرمو داشتن می کشتن هی می گفتن بچه بیارین الان دیگه کاری به کارمون ندارن
1398/05/24 22:52
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
وقتی میشینم نوبه از استرس دست وپاهام میلرزه
وا چرا آخه
1398/05/24 22:52
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
وقتی میشینم نوبه از استرس دست وپاهام میلرزه
چاره نیست
1398/05/24 22:52
//= $member_avatar ?>
به دکترت بگو شاید برات آرامبخش بده
1398/05/24 22:52
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
وا چرا آخه
نمیدونم من کلا استرسم خیلی زیاده
1398/05/24 22:53
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
به دکترت بگو شاید برات آرامبخش بده
از الان استرس اینو دارم که میرم میشینم نوبه
1398/05/24 22:53
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بگو اونم ناخاسته بود
اخه تازگیا دختر خواهر شوهرمم بچش افتاد به اونم همه می گفتن تا نه ماه بچه نباید بیتری تا بدنت اماده شه منم خوبه یه جا سیاست داشتم نگفتم بچه های قبلیمو الان از حرف وحدیث دق می کردم