خوشگل مامانا

5 عضو

بغضم گرفت بزور خودمو نگه داشتم قطع کرد گریه کردم

1398/08/14 15:09

از بابای خودم هیچ خبری نشد

1398/08/14 15:09

ولی ببین ی مرد غریبه چجور هوامو داره هی از اول میگفت خودم سیسمونی میخرم گفتم دستت درد نکنه نمیخوام خودم پول دارم میگیرم

1398/08/14 15:10

الان میگه کالسکه و مینی واشو من میگیرم اعتراضم نداریم

1398/08/14 15:10

پاسخ به

از بابای خودم هیچ خبری نشد

عیبی نداره ندا جون
خدا به همسر مامانت عمر با عزت بده و برکت

1398/08/14 15:10

پاسخ به

عیبی نداره ندا جون خدا به همسر مامانت عمر با عزت بده و برکت

انشالله

1398/08/14 15:11

ای بالابازکه توشروع کردی به گریه کردن

1398/08/14 15:11

ممانته دیگه میخوادواسه نوش سیسمونی بگیره

1398/08/14 15:11

این روزا میگذره و خاطرش برای ادم تو سینه میمونه

1398/08/14 15:11

پاسخ به

ای بالابازکه توشروع کردی به گریه کردن

چیکار کنم یچیز میشه الکی میزنم زیر گریه

1398/08/14 15:11

چون بارداری اینجوری شده اشکال نداره خداخیرش بده بازم خوبه اون میخوادکمکت کنه توهم جای دخترش حساب میشی

1398/08/14 15:12

الان آقا بزرگ بودم شوهرم داشت کالسکه هارو میدید یجور شدم گفتم بنده خدا الان دستش خالیه هیچی نداره حتما غصه اینو گرفته کی بخره

1398/08/14 15:12

روحیت حساس شده

1398/08/14 15:12

خریداش تموم شد

1398/08/14 15:12

اومدم خونه داشتم ب این فکر مبکردم مینی واششو چجوری بخرم

1398/08/14 15:12

به سلامتی و دل خوش چقدر حرص خوردی

1398/08/14 15:13

ک همون دیقه مامانم زنگ زد گفت

1398/08/14 15:13

دیشب خواب دیدم

1398/08/14 15:13

دیدم بابام اومده خونم
مامانمم اینجاس

1398/08/14 15:13

هی مامانمو مسخره میکنه بعد ک فهمید شوهر کرده کتکایی ک من بچه بودم و میدیدم همون شکلی داشت کتکش میزد ?
بعد مامانم بهش گفت خجالت بکش ی مرد غریبه ک باباش نیس میخواد واسه سیسمونی کمکش کنه

1398/08/14 15:14

خوابم یادم اومد ک گریه کردم

1398/08/14 15:15

ای جانم دیگه فکر و خیال نکن به این فکر کن که چحوری اتاقش بچینی

1398/08/14 15:15

خوبه شوهرم نیس خونه وگرنه میشست مسخرم میکرد

1398/08/14 15:16

ک الکی دارم گریه میکنم

1398/08/14 15:16

ندا من جمعه سزراینمه

1398/08/14 15:16