#حرف_دلم

657 عضو

شکستــــن دل به شکستـــــن استخوان دنـــــده می مـــاند ... از بیـــرون همه چـیــــــــــز روبه راه است... ! اما هـــــــــر نفس ... درد است که میــــکشــــی

1398/04/02 19:08

در جمع من و این بــــــــــــغض بی قرار... 

 

جای تو خــــــــــــــالی! 

1398/04/02 19:12

گوش دل میشنود انچه که در دل باشد
عشق را زمزمه کافیستـــ...
به آواز مگو...!

#علیرضا_بدی

1398/04/02 22:36

تکیه بده....
اما به شانه هایی که اگر خوابت برد
سرت را زمین نگذارد..!

1398/04/03 10:55

خودم، سلام. خودم، تولدت مبارک. الان یک دغدغه اساسی وجود مرا فرا گرفته است. اینکه هدیه تولد برای خودم چی بخرم. یک هدیه‌ای که واقعاً خودم را سورپرایز کند، به دلش بنشیند و مرا هزار تا بوس کند. تولدم مبارک جمله راحتی است اما تبریک تولد به خودم سخت‌ترین کارها است، چون نه می‌شود او را سورپرایز کنم و نه می‌شود موقع اهدای کادوی تولد پیشانی یا گونه‌اش را ببوسم. اما این‌ها دلیل نمی‌شود که تولد خودم را تبریک نگویم، با خودم خلوت نکنم. یک آهنگ شاد تولدت مبارک برای خودم پخش می‌کنم و ریزه ریزه دور اتاق می‌چرخم! اما آن سورپرایز تولد چیز دیگری است. روز تولد یعنی یک سال دیگر  گذشت. من یک سال بزرگتر شدم. یـک سالی که نمی‌دانم در آن واقعاً توانستم «بزرگ» شوم یا نه؟ توانستم همانی باشم که دوست دارم باشم یا نه؟ شاید آنطور که می خواستم باشم نبودم ولی به چشم بر هم زدنی یک سال بزرگتر شدم. 

شاید اگر یک دفعه صبح روز تولدم بیدار شوم و ببینم که قدرت این را پیدا کرده‌ام که برای همیشه روی پای خودم بایستم و بتوانم در روز تولدم یک‌سال بزرگ‌تر شدن و عاقل‌تر شدن را در وجودم احساس کنم، آن روز واقعاً سورپرایز شوم.

 

1398/04/04 12:36

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/04/04 12:55

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

تیرماهیا تولدتون مبارکا?

1398/04/04 12:55

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

اخ ک من غش کردم خواهری جونم????????فداتم?

1398/04/04 13:15

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/04/04 19:58

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/04/04 19:58

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/04/04 19:58

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/04/04 19:58

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/04/04 19:58

کلید قلبت کجاست؟...

 

مادربزرگ می گفت: دل هر آدمی دری دارد...

می گفت: باید باز کنی در ِ دلت را رویِ لبخند آدمها...

می گفت: هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند...

می گفت: کلید ِ دل آدم دست خود ِ آدم نیست...

می گفت: انگاری کلیدها را دم ِ خلقت پخش کرده اند بین آدمها

هر کسی یکی برداشته برای خودش...

می گفت بلند شو برو بگرد... بگرد ببین کلید قلب کیست توی دستهایت؟...

ببین کلید قلبت کجاست؟...

1398/04/04 20:02

سلام روزگار ... 

چه میکنی با نامردی مردمان ...

من هم ... 

اگر بگذارند ... 

دارم خرده های دلم را ... 

چسب میزنم ... 

راستی این دل ... 

دل می شود ؟

1398/04/04 20:04

دلگیرم از دست خودم

گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی

گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی

گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات
گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که

گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! 

که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی

گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود
گاهی دلگیری...شاید از خودت...شاید

1398/04/04 20:05

حالِ من ...
حالِ اسیری است
که هنگام فرار
یادش افتاد کسی منتظرش نیست
نرفت ...

1398/04/05 11:31

ﮔﺎه گاهی  که ﺩﻟﻢ میگیرد

به ﺧﻮﺩﻡ می‌گوﯾﻢ

بشکن قفلی که ﺩﺭﻭنت ﺩﺍﺭی

ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭی

ﺧـﺪﺍ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخـر ﺑﺎ ماست

 

1398/04/05 13:57

ا وقتی کسی در کنارت هست

خوب نگاهش کن...!

گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند 

که حسرت یک نگاه سرسری را هم 

به دلت میگذارند!!

 

1398/04/05 13:58

دل شکسته هایم را زیر دوش حمام میبرم...

بغض هایم را زیر "شر شر"آب داغ می ترکانم..

تا همه فکر کنند...

قرمزی چشمهایم از دم کردن حمام است...!!

 

1398/04/05 13:58

حال دلت که خوب باشد

همه دنیا به نظرت زیباست

حال دلت که خوب باشد

حتی میشوی همبازی بچه ها

و چقدر لذت دارد

که آدم حال دلش خوب باشد

حال دلتان همیشه خوب...

 

1398/04/05 13:59

خاطره هايم بدون تو و نگاه آسمانيت رنگي ندارند

مرور كردن روزهايي كه سرشار از احساس خوشبختي بود

هميشه دقايق سرگردانم را آرام مي كند ودلم سبك در روزهايي

رها می شود كه قرار است خود را به تنهايي من برسانند

نفس هايم به روزهاي خالي از شور عشق عادت كرده اند

دستهايم ديگر بدنبال دست گرمي نيست تا با او پيوند بخورد

سرم بي خيال شانه هاي امني شده كه آرام بگيرد 

 و چشمهاي خسته ام

به نبودنت و نديدنت عادت كرده اند اما دلم ..

دلم هنوز نتوانسته جاي خاليت را باور كند

1398/04/06 19:02

مــــی شود یک شب خوابید ،

 

و صبــح

 

با خبــر شد ، غم ها را از یک کنــار به دور ریخته اند ؟!

 

که اگـــر اشکی هست …

 

یا از عمــق ِ شادمانی دلی بی درد است ؛

 

یا از پــس ِ به هم رسیدن های دور …

 

یا گـــریه ی کودکی

 

که دست بی حواسش ، بادبادکـــی را بر باد می دهد !

 

کــاش مــی شد

 

یک صبــح

 

کسی زنگ خانه هامان را بــزند بگــوید :

 

با دست ِ پـــر آمده ام …

 

با لبــخند ،

 

با قلب هایی آکنده از عشــق های واقعی .

 

از آن ســـوی دوست داشتن ها …

 

آمده ام بمــانم و …

 

هـــرگز نروم !!

1398/04/06 19:05

 

بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی

دلت بگیره ولی دلگیری نکنی

شاکی بشی ولی شکایت نکنی

گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا نشن

 خیلی چیزا رو ببینی ولی ندیدش بگیری

خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی

 

1398/04/06 19:06

چن وقته درگیر امتحانامم برام دعا کنید مرسی

1398/04/06 19:11