بوفمو تمیز کردم بعد رفتم حمام اومدم لباسامو انداختم تو ماشین بعد ک تموم شد یه بند بالا بهاری بستیم برای لباس نیکی من شورتو سوتبمو لباسمو اونجا انداختم بعد ک کارام تموم شد برادرشوهرم اومد اصلام یادم نبود بعد ک رفت فهمیدم
1398/12/08 18:29
//= $member_avatar ?>
?
1398/12/08 18:38
//= $member_avatar ?>
اومده بود زر میزد چرا بچه رو پوشک میکنی
1398/12/08 19:21
//= $member_avatar ?>
انگار زمان قدیمه یا من تو دهانم ک کهنه کنم
1398/12/08 19:21
//= $member_avatar ?>
جدیدا برادرشوهر هم در مورد این مسائل صحبت میکنه
1398/12/08 19:22
//= $member_avatar ?>
بذار بگن. هوووو و من گوشم پره از حرفا و اداهای خانواده ی شوهرم
1398/12/08 19:23
//= $member_avatar ?>
آخه من بعد 5 سال بچه آوردم اگه بخوام خساست کنم کهنه کنم هیچی ب بچم ندم بخوره نمیشه ک