"گروه خودمونی" مادران مرداد شهریور ۹۷

1 عضو

سلام خانومای گل

1398/04/14 08:40

میخوام راهنماییم کنین ی مشکلی دارم خیلی اذیتم میکنه

1398/04/14 08:40

ی برادر شوهر15ساله دارم ک 5روز هفته رو همش میاد خونمون واقعا دیگه عاصی شدم اصلا راحت نیستم

1398/04/14 08:41

شوهرمم نمیتونه چیزی بگه منم همینطور

1398/04/14 08:41

ن میتونم برم خونه خانوادم ن اونا بیان توروخدا ی راه حل بدین

1398/04/14 08:41

دوره مدرسه ک از چهارشنبه شب میاد تا جمعه صبح

1398/04/14 08:42

الانم ک‌تابستونه24ساعنه اینجای

1398/04/14 08:42

خانوادشم ک شعور ندارم بگن زشته انقد نرو من‌چ خاکی سرم بریزم دوس دارم سرمو بکوبم دیوار

1398/04/14 08:42

توروخدا ی راه بگین

1398/04/14 08:42

سلام

1398/04/14 10:24

پاسخ به

الانم ک‌تابستونه24ساعنه اینجای

سلام ...ببین یه روز که اومد در براش باز نکن ..یا بار بگو حموم بودم یه بار بگو رفته بودم خرید یه بار بگو خواب بودم چن بار این کارو کنی نمیاد

1398/04/14 11:43

پریا از دیشب تب داره یکمم سرفه میکنه چی بهش بدم زودتر خوب بشه

1398/04/14 11:58

سلام گلم

1398/04/14 12:27

عزیزم تو ی ساختمون نیستیم خونشون سمت محل کاره همسرمه شبا با همسرم‌میاد

1398/04/14 12:27

همسرمم میگه من چجوری بگم‌نیا.واقعا خیلی دیگه اذیته 5روز هفته خونمونه

1398/04/14 12:28

پاسخ به

همسرمم میگه من چجوری بگم‌نیا.واقعا خیلی دیگه اذیته 5روز هفته خونمونه

اول ک شوهرت باید بگه ن تو .من خودم پسرداداشم پیش بابام اینا زندگی میکنه .هی میومد ـ بهش گفتم زشته تو هرروز بیای خونمون. هروقت بابابزرگ مامان بزرگ اومدن توهم باهاشون بیا. گفت باشه عمه. حالام تا خودمون نگیم نمیاد

1398/04/14 12:36

داداشت یا ب خودش بگه. یا ب پدر مادرش بگه بهش بگن. عادت میکنه دیگه بجا خونه شما بره کلاسی باشگاهی چیزی

1398/04/14 12:36

پسرداداش منم 88 سالشه. باز برادر شوهر تو بزرگتره درکش باید بیشتر باشه

1398/04/14 12:58

پاسخ به

ی برادر شوهر15ساله دارم ک 5روز هفته رو همش میاد خونمون واقعا دیگه عاصی شدم اصلا راحت نیستم

منم باخانواده شوهرم این مشکلوداشتم من هم خواهرشوهرپدرشوهرمادرشوهردم به دقیقه میومدم خونم تویا اپارتمانیم همش مدقع خوایمون میومدن یابدموقع چندبارپسرشون بهش گفت انقدربدموقع نیامسخره میکررن دیگه انقدربحث کردیم الانم قهرن که نمیان دوماهه راحتم

1398/04/14 12:59

خیلی سخته هم ادم دوست نداره مهمون که حبیب خداست ازخونش بیرون کنه هم اینکه ادم ارامش نداره برنامه زندگیش بهم میریزه حال ادم خراب میشه ازاین وضع

1398/04/14 13:04

ولی توخیلی راحترمیتونی بیان کنی چون کوچیکترازخودتونه به خانوادش بگین

1398/04/14 13:05

من خواهرشوهرم بدبودهرچی شوهرم به مادروپدرش میگفتن بگوانقدرنیادبالا گوش نمیدادن حالابااون تموم شدمادروپدرش بدترشدن انگارازقصدبکنن هی مدام سروصدامیکردن که مانخوابیم خیلی اذییت میکردن الان قهریم چراچون من یه دست کتک خوردم ازشوهرم سرخانوادش بحثم شد گفتم خستم کردن شوهرم خیلی عصبانی بودنمیدونست چیکارکنه زنگ زدبه مادرش گفت بیا ببین بخاطرکارایه شمامجبورشدم به زنم بزنم خستم کردین فلان فلان رفتن دیگه پیداشونم نشد

1398/04/14 13:09

درستع کتک خوردم ولی ارامش دارم ادم بعضی وقتا مجبوره تحمل کنه ولی هیچی مهمترازارامش نیس

1398/04/14 13:10

مادر سامی بخدا ادم شر هستن بگیمم جنگو دعوا میشه 3ماهه میخوام‌خونه تکونی کنم هی میاد

1398/04/14 13:32

دیشب انقد گریه کردما

1398/04/14 13:32