خوبه اینو میگه برا من میگه به حرف گربه سیاه بارون نمیاد?
یه بار اینو علی بهم گفت صبحش بلایی که سر من آورد برای خواهرش اتفاق افتاد
1398/05/10 21:23
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
خوبه اینو میگه برا من میگه به حرف گربه سیاه بارون نمیاد?
نه خودش میدونه چکارا کرده و کردن باهام همیشه تا حرفش پیش میاد میگه فریده بس کن فراموش کن ولی نمیشه من که نمیتونم
1398/05/10 21:23
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
یه بار اینو علی بهم گفت صبحش بلایی که سر من آورد برای خواهرش اتفاق افتاد
والا شوهر خواهرش بهش میگه پاشو میخوری اینقدر زن حاملتو اذیت نیکتی ولی به تخمشه
1398/05/10 21:23
//= $member_avatar ?>
من سنتی ازدواج کردم
1398/05/10 21:24
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
افسانه تو دوستی برام میمرد *** منو بیاد خواستگاری ولی ازدواج کردیم انگار پشیمون شده باشه همش سر نا...
حس مردونگیشون میره بالا نمیدونم حس زیاد خود بزرگ پنداری دارن بگذره بهتر میشن یا باید زود زود گوش زد بکنی بهش
1398/05/10 21:24
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
یه بار اینو علی بهم گفت صبحش بلایی که سر من آورد برای خواهرش اتفاق افتاد
چه اتفاقی
1398/05/10 21:24
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
حس مردونگیشون میره بالا نمیدونم حس زیاد خود بزرگ پنداری دارن بگذره بهتر میشن یا باید زود زود گوش زد ...
من حوصلم نمیکشه سریع دعوا میکنم
1398/05/10 21:24
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
من سنتی ازدواج کردم
منم باباهامون باهم دوست بودن
1398/05/10 21:25
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
والا شوهر خواهرش بهش میگه پاشو میخوری اینقدر زن حاملتو اذیت نیکتی ولی به تخمشه
داره میخوره که اصلا کاراش جفت وجور نمیشه
1398/05/10 21:25
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
والا شوهر خواهرش بهش میگه پاشو میخوری اینقدر زن حاملتو اذیت نیکتی ولی به تخمشه
تا این حد تابلو کاراش
1398/05/10 21:25
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
داره میخوره که اصلا کاراش جفت وجور نمیشه
اره بابا هر راهی میره بن یسته
1398/05/10 21:25
//= $member_avatar ?>
من برم میام
1398/05/10 21:25
//= $member_avatar ?>
الان زنگ زده پاشو کاراتو بکن ببرمت بیرون
1398/05/10 21:26
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
چه اتفاقی
بحثمون شد دونصف شب زنگ زد خونمون مامانم رو بیدار کرد حال مامانم اونطرف بد شده بود منم صبح به داداشش گفتم اومد خونمون گفت تو اینجا این دختر غریب رو اذیت میکنی دومادمون هم زده خواهرمون رو دو نصف شب از خونه بیرون کرده حال مامانمون بد شده
1398/05/10 21:27
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
من حوصلم نمیکشه سریع دعوا میکنم
اعصاب نمونده بخاطر همونه زیاد باهم مسافرت میرین؟
1398/05/10 21:28
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بحثمون شد دونصف شب زنگ زد خونمون مامانم رو بیدار کرد حال مامانم اونطرف بد شده بود منم صبح به داداشش ...
ای بابا
1398/05/10 21:28
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بحثمون شد دونصف شب زنگ زد خونمون مامانم رو بیدار کرد حال مامانم اونطرف بد شده بود منم صبح به داداشش ...
خدا جای حق نشسته
1398/05/10 21:28
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ای بابا
منم کیف کردم?
1398/05/10 21:28
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
خدا جای حق نشسته
دقیقا
1398/05/10 21:29
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
منم کیف کردم?
دیوث
1398/05/10 21:30
//= $member_avatar ?>
من تنهام حوصلم سر رفته
1398/05/10 21:30
//= $member_avatar ?>
??
1398/05/10 21:30
//= $member_avatar ?>
برم کارامو بکونم
1398/05/10 21:30
//= $member_avatar ?>
برو
1398/05/10 21:31
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
تو نمیگفتی دیگه حس قبل بهش ندارم سرد شدم اخه چرا کص میگین ?????