?••Best Frinds••?

0 عضو

پاسخ به

نسا مگه تو درس نمیخوندی ?

هی میام دلتنگم نشید ??

1398/05/04 19:52

پاسخ به

برای کصشعری ????میخواد خارجیش رو یاد بگیره

خوبه دیگه پارتی داره میره شاغل میشه

1398/05/04 20:08

پاسخ به

بابام بیچاره شد تا جهاز گرف??

مبل جلو تی وی رو راحتی میخیدی که متفاوت باشه با اون ور دیگخ

1398/05/04 20:16

پاسخ به

من خانم دوست سعید یه سال قبل من خرید اصلنم جهازش مثل من نیست میکه 80 شد گو میخوره در حد لالیگا

تو با پنج قلمی ک داماد میخره حساب میکنی؟

1398/05/04 20:23

پاسخ به

پول رستوران نمیده?

برای من یه هفته هستش گفته ولی تا حالا یه سوپ هم برامون درست نکردن یا غذا سفارش میدیم یا خودم یا شوهرم میپزه

1398/05/04 20:49

پاسخ به

زهر یاد غذا های مامانم افتادم ??

ناراحت نشو ب زودی میاد برات آشپزی میکنه کیف میکنی ???

1398/05/04 20:56

پاسخ به

حالا یه بار تو کوچه جایی بدون چادر دیدتت

آررره بابا پسرا خ زرنگن

1398/05/04 21:01

بعدشم یکیش میگه برای اردبیلی ها اینکه مدرک شوهر چی باشه مهم نیست

1398/05/04 21:07

پاسخ به

اردبیلم قشنگه. من قبلنا فک میکردم بی کلاسه

همه جا ادم خوب و بد هست بعدشم اردبیل وقتی من به دنیا اومدم استان مستقل شد تا بیا برسه به یه جایی باید طول بکشه با این اقتصاد دولت

1398/05/04 21:12

پاسخ به

مورچه بره دهنت فقط بگوزی برا رضا?

وایی نسا بگوزه خارجی
میگوزه از این به بعد

1398/05/04 21:14

پاسخ به

گفتم بهش هر وقت دکترم گفت مثلا یه هفته دیگه یا سه روزه دیگه بیا. از الان بیاد اذیت میشه

بنده خدا برای اونم سخته از الان
یه جوری باید سر کنی،مثلا اونا کنارتن که به دردت نمیخورن

1398/05/04 23:40

پاسخ به

خیر سرش نیاد چ میدونم اعع دیگه دارم میمیرم همش جدا همش بردگی

نازلی برو تهران پیشش دیگه اخه موندی انجا چرا

1398/05/05 00:31

دلم میخواد بیام شوهر تو ارزو جر بدم برگردم سعیدم جر بدم

1398/05/05 00:35

پاسخ به

هشت ماه ارازیلی بودی یه ماه رو پاستوریزه میشی????

نه تا 6 ماه هم زود میخابیدم 10 شب ?

1398/05/05 00:43

پاسخ به

اونطرف یکی میگفت تو آفتابه اسید میریزم تبدیل بشه به زن بفهمه دنیا دست کیه

من به سعید گفتم خیانت کنی میرم به دوستات میدم
میکه خدارو شکر دوستای خوشگلی ندارم چشتو بگیرن ????
میگم مهم حرص دادنه تو گونی میکشم رو سرش?????

1398/05/05 01:12

پاسخ به

چی میگی مبینا تو خاضری احمد بره هر شش ماه یه هفته بیاد پسرتو تنها بزرگ کنی!؟

اونم چه اومدنی میاد تو پذیرایی میخوابه

1398/05/05 01:15

پاسخ به

ترگا هیچم اونجور نیستن من خانواده شوهرمم ترکن عروس ها داماد ها. این قانون رو از تو میشنوم

همه مسئوليتا بعد آقا بزرگ رو دوش پسر بزرگه
غير اينه؟

1398/05/05 01:18

پاسخ به

مشکل فقط همینه بعدشم خیلی ساده هستش میگه مهتاب زن مسنیه مگه تو تهران مسنه و جوون داریم

شوهرش میگه مسنه
مگه میاد بگه جوونه
کدوم هتلی کارمند مسن میگیره
هر چی در و داف تو هتل ریخته

1398/05/05 01:26

دقت کردین ارزو نیمد دیگه

1398/05/05 01:38

پاسخ به

من فک میکردم کردن

کی

1398/05/05 01:41

پاسخ به

از امروز اولین بار بود میرفتی پیاده روی

نه پیاده روی میکردم مثلا جایی میرفتم برا خرید

1398/05/05 01:44

بعد اون محمد کلیدارو از همه گرف

1398/05/05 02:09

سه روز دیگه تولد آرشاوین پسرم ک سقط شد

1398/05/05 02:20

پاسخ به

نازلی هنوز داره شیر میده

مردمو زنده شدم

1398/05/05 02:26

بخدا من دو هفته خونه مامانمم.
برادر شوهرم پدر شوهرم‌ زنک میزنن دلی هر‌وقت گفتی تا بریم‌گلاتو اب بدیم،غذای چنگیزو گذاشتی؟

1398/05/05 02:39