مادرانی که نینیشون دی بدنیا میاد

0 عضو

خب اگه باهاشون راحتی بگو باهاش حرف بزنن بیارنش تو راه

1398/05/16 12:51

ولی کن...دیگه برام مهم نیس

1398/05/16 12:53

اهمیت نمیدم بهش

1398/05/16 12:53

خدا بزرگه

1398/05/16 12:53

وای نگو عزیزم مهم شوهر آدم بعدا بچه ها میرن سر خونه زندگیشون تو می مانی و شوهرت

1398/05/16 12:54

چجور خال منو بد کرد

1398/05/16 12:54

به جای اینکه حالمو بهتر کنه

1398/05/16 12:55

رو تخت دکتر وقتی گفت دختره یاد حرفاش میوفتادم....احساس کردم الانه که همونجا سکته کنم

1398/05/16 12:55

فک کن اینا نمک زندگی هستن بعدا به این روزا می خندین عزیزم

1398/05/16 12:55

میگم که پاشو آرایش کن لباس ژیگیلی بپوش که خودش پشیمون بشه تو روحیت و از دست نده

1398/05/16 12:57

ن اصلا حال ندارم

1398/05/16 12:58

دوباره از صبح بیدار شدم گریه کردم تاالان

1398/05/16 12:58

چشمام مثل توپ قلمبه شده

1398/05/16 12:58

مادرشوهرمم زنگ زد گفت ناهار بیا گفتم نمیام حال ندارم

1398/05/16 12:58

این جور مردا و باید بدی دست مادر شوهر من که ببینی چه جوری برخورد می کنه که طرف از خجالت آب میشه دیکه غلط بکنه حرف بدی به زن جماعت بزنه

1398/05/16 12:58

اصلا احساس خوبی ندارم.انگار افسرده ام

1398/05/16 12:59

پاسخ به

مادرشوهرمم زنگ زد گفت ناهار بیا گفتم نمیام حال ندارم

عزیزم میاس بری اصلا برات مهم نباشه که نگن چقدر براش گرون تموم شده نقطه ضعف دست کسی نده

1398/05/16 12:59

خودش دیشب رفتار پسرعزیزشو دید

1398/05/16 13:00

پاسخ به

اصلا احساس خوبی ندارم.انگار افسرده ام

وای اصلا این جوری نگو بعد از زایمان افسردگی می گیری عزیزم فقط به فک خودت و فینگیلیت باش

1398/05/16 13:00

ناراحت شد خود

1398/05/16 13:00

ش

1398/05/16 13:00

خب پس تو می رفتی تا خجالت زدش می کردی

1398/05/16 13:00

حالا ناهار چی گذاشتی

1398/05/16 13:01

هیچی نزاشتم تنهام

1398/05/16 13:01

وای پاشو برا خودت غذا درست کن برات مهم نباشه که میاد یا نه

1398/05/16 13:02