پاسخ به منم اینجور بودم من روز سوم راه افتادم ک مامانم میگفت بگیر بشین کسی میاد و میره چشمت میکنن فامیلمون ا...
من بیچاره کسی نداشتم
مجبور شدم زود راه برم با گریه از همون روز اول صبح زایمان کردم شبش از تخت بلند شدم راه رفتم آروم آروم
پدرم درومد ولی بعد بخیه ها آدم راحت میشه
تو بخش راه میرفتم پرستارا تعجب کردن .
1401/07/14 12:58