مامانای شیطون

12 عضو

پاسخ به

صبح تا شب تو این گرما کار میکنه واقعا اونه که تحمل میکنه من دو ساعت برق میره باریم چادیر از گرما

اره والاه

1397/05/15 10:05

پاسخ به

ن کلا جریان تهدید اینا نبود موهام دکلره هست پایین موهام سوخته بود یکم تو ارایشگاه گفتن خودت یکم بزن ...

آره دکلره مو رو میسوزونه خوب نیس من بعد عروسیم دوبار مش گذاشتم یه بار رنگ اقای همسر میگه رنگ موهای خودت صدتا میارزه به این شیمیایی ها

1397/05/15 10:05

پاسخ به

مادرشوهرت چیکارس ؟؟

خانه دار

1397/05/15 10:05

مش هم فقط دوتا از جلوی موهام در اوردم

1397/05/15 10:05

پاسخ به

خدا حفظشون کنه خدا هیچوقت سایه همسرامونو سرمون کم نکنه

الهی امین????

1397/05/15 10:05

پاسخ به

آره دکلره مو رو میسوزونه خوب نیس من بعد عروسیم دوبار مش گذاشتم یه بار رنگ اقای همسر میگه رنگ موهای خ...

اره بخدا منم بخاطر عروسیم گذاشتم ک ریشه هاش سیاه بشه تا عروسی

1397/05/15 10:05

پاسخ به

اینم کار خونه بلده چون مادرش یه پاش تو بیمارستانه یه پاش تو خونه همه کاری بلده تو خونه تکونی اینا کم...

اخه میگی ی پا خونه یه پا بیمارستان

1397/05/15 10:05

پاسخ به

اخه میگی ی پا خونه یه پا بیمارستان

خخخخ با بیمارستان قرارداد داره

1397/05/15 10:05

پاسخ به

خخخخ با بیمارستان قرارداد داره

اها

1397/05/15 10:05

برا عمل اعضای بدنش ??????

1397/05/15 10:05

مادرشوهر جون منم پرستاره تو بیمارستان پدر شوهر عزیزم هم نظامیه بخاطر همین شوهریم اینجوری بار اومده الهی فداش
بشم هر کاری میکنم ک جبران کارشو کنم اوندفعه ک مریض شدم خیلی اذیتش کردم شب دم ب دیقه میگفتم امید پاشو اب بیار . امید حالم بده . امید شکمم درد میکنه و 100 تا حرف

1397/05/15 10:05

انصافا ادم خودش عذاب وجدان میگیره از صبح میره سرکار تا شب ما نمیتونیم 1 دیقه زیر افتاب باشیم همش زیر کولر ولی اونا زیر افتاب و گرما .

1397/05/15 10:05

پاسخ به

مادرشوهر جون منم پرستاره تو بیمارستان پدر شوهر عزیزم هم نظامیه بخاطر همین شوهریم اینجوری بار اومده ا...

البته اونم ک قبل من مریض شده بود من رسیدگی میکردما ی لحظه تو خوندن این متن فک نکنین هیچکاری نکردم ?? خدا ب هیچکس دکتر بیشعور نصیب نکنه خدا همه دکتر های بد رو بکشه اگه عشقمو زود زود بیدار نمیکردم زبونم لال الان دوتامونم نبودیم ??

1397/05/15 10:05

پاسخ به

البته اونم ک قبل من مریض شده بود من رسیدگی میکردما ی لحظه تو خوندن این متن فک نکنین هیچکاری نکردم ?...

خدارو شکر که سالمین و ان شاءالله خوشبخت باشین

1397/05/15 10:05

پاسخ به

خدارو شکر که سالمین و ان شاءالله خوشبخت باشین

ممنون خوشگلم خدا شمارو هم خوشبخت کنه سایه همسرت همیشه رو سرت باشه و خوشگل خاله رو حفظ کنه

1397/05/15 10:05

آره دکترا خیلی بد شدن .علی بچه بود 4-5ماهه بود مریض شده بود سرما خورده بود بینیش کیپ میشد شیر نمیتونست بخوره میبردیمش دکتر فقط قطره سدیم کلراید مینوشت اونم فرقی نمیکرد بار پنجم که رفتیم دکتر انقد گریه کردم التماسش کردم به پاش افتاده گفتم تو رو خدا تو رو به ابولفضل یه قطره بنویس که خوبش کنه اگه خدا نکرده شب هواسم نباشه خفه بشه من میمیرم .بالاخره بعد کلی زجه زدن من یکی دیگه نوشت یه بار ریختم علی خوب خوب شد

1397/05/15 10:05

پاسخ به

ممنون خوشگلم خدا شمارو هم خوشبخت کنه سایه همسرت همیشه رو سرت باشه و خوشگل خاله رو حفظ کنه

قربونت هم چنین .خدا یه کوچولوی ناز هم به شما بده

1397/05/15 10:05

پاسخ به

آره دکترا خیلی بد شدن .علی بچه بود 4-5ماهه بود مریض شده بود سرما خورده بود بینیش کیپ میشد شیر نمیتون...

الهی شکر ک چیزیش نشده

1397/05/15 10:05

پاسخ به

قربونت هم چنین .خدا یه کوچولوی ناز هم به شما بده

فدا مدا ??

1397/05/15 10:05

پاسخ به

الهی شکر ک چیزیش نشده

آره واقعا خیلی سخته نفس درست نمیتونست بکشه شیر هم میپرید توگلوش که نور علی نور میشد.خدا قسمت هیچ *** نکنه

1397/05/15 10:05

پاسخ به

آره واقعا خیلی سخته نفس درست نمیتونست بکشه شیر هم میپرید توگلوش که نور علی نور میشد.خدا قسمت هیچ *** ...

آمین

1397/05/15 10:05

از زایمان انقدر میترسم ک بعضی وقتا از استرس میترسم باور کن استرس عروسی رو انقدر ندارم ک استرس زایمان دارم

1397/05/15 10:05

پاسخ به

از زایمان انقدر میترسم ک بعضی وقتا از استرس میترسم باور کن استرس عروسی رو انقدر ندارم ک استرس زایمان...

بستگی به بدن داره معلوم نیس که زایمان چجوری باشه

1397/05/15 10:05

دختر خالم نمیدونم داشت ب شوخی میگفت یا چی . میگفت تو زایمان طبیعی داشتم از درد و جیغ کشیدن میموردم بهم میگه دکترایه تبریز خوبه تو تبریز زایمان کن

1397/05/15 10:05

آزی جونم صبح ساعت 8 اینا فیتنس داشتم فردا هم ساعت 9 کلاس رقص دارم بدجوری خوابم میاد یکمم خستم اگه میشه فردا میحرفیم

1397/05/15 10:05