پاسخ به

اعصابمو خورد کردن دیگه انقد نظرمیدن راجب بچم

باید اینو درک کنن که هرمادری صلاح بچشو بهتر از همه میدونه متاسفانه نمیخوان بفهمن?...فقط با دخالتای بیجا اعصاب ادمو خرد میکنن

پاسخ به

واقعااا؟؟؟

اره بحدا از روزی که ازدواج کردم خودش غذا میورد برامون بعدشم که زود باردار شدم

مادرشوهرم منو بیشتر از اون جاریم دوست داره

پاسخ به

خانواده شوهر من که زیاد کادو ندادن حتی قربونی ام خودمون کردیم

برا ما بابام گاو قریونی کرد همه هم طلا دادن جز سه تا ازعموهام

پاسخ به

والا منم موندم

بنظرم دخترای الان ما راحت طلب بار اومدن

من که بیشتر میخابم نخابم شیرم کم میشه

دراز نشست باید بری برای شکم

خانوما عصبی شیم یا حرص بخوریم مزه شیر عوض میشه؟?

اسم پارچش چی هس

کیا میدادین

پاسخ به

بنظرت بر چه اساسی دکترا اینو میگن؟

خب میگن اینجوری حساسیت بچه کمتر به وجود میاد برای همین بعضی ها میگن ازپایان شش ماهگی یا همون اول شش ماهگی شروع به غذای کمکی همون فرنی یا سرلاک میکنن

مادرشوهرم پشیمونه زنگ زده شام بیا اینجا گفتم کار دارم ممنون هی میگه بیا
پدرشوهرم گوشیو گرفته که بیا
گفتم چون زیاد اصرار میکنی ببینم چی میشه

پاسخ به

یکم فیس کنم?

ای جان?

پاسخ به

از فردا عزیزان و خوبان هم میشه اسم

اگ سواد داشته باشی میفمهی ک معنیش ینی معشوق و محبوب

بچه ها

ماله دندون

نمیدونم والا ما با دفترچه رایگان گرفتیم برادرزاده شوهرم بدون دفترچه خریده 70 تومن?

پاسخ به

تو گهوارس انگار نه انگار چشماش تا آخرین درجه بازه خودشم میخنده? از 8 صبح آخه نوزاد بیدار میمونه کلا...

باز مال تو خوبه خدا پدرش و ببامرزه هشت بیداره مال من پنج صبح بید اره.خمار نگاش می کنم میگم بخواب تو رو خدا،چرتم می گیره صداش میاد می بینم غلت زده رو شکم خوابیده با اون چشای نازش نگاه می کنه.منم می ترسم بخوابم بلایی سر خودش بیاره

من داداشم به بچم کمی به تندی گفت گریه نکن.گفتم جانم با کی بودی دفه آخرت باشه.از خودمم بزرگ تره

پس ولش کن تا این سن عقلش نرسیده دیگه انتظاری نداشته باش

پاسخ به

دستشم یسره تو دهنشه

آره یه ملچ ملوچی می کنه بیا و ببین.دوست دارم دستش و بخورم ببینم چه مزه ای میده?

پاسخ به

ن چون ازدواجم هم عاشقانه بوده و هم عاقلانه دختر بچه ی 14 ساله نیستم که بگم فقط عشق فقط عشق عشق خوبه ...

عارفانه قالدی

پاسخ به

ی درصد ی ب اینم فکر کن اخلاقش تغییر نمیکنه مدام دعوا مدام جنگ بچه تو دعوا و جنگ و کتک بزرگ شه همین ب...

پدر من معتاد بود دسته ب زن داشت زن گرفته بود هرکاری ک فک کنی کرده بود سر اخر مادرمم بعد طلاق راه پدرمو درپیش گرفت ولی من از کارای اونا دست عبرت گرفتم تجربه ای شد تا بدونم تو زندگیم چیکار کنم چیکارنکنم ک زندگیم خراب نشه

حتی سر عروسی نگرفتن خانواده شوهرم 1سال قطع رابطه کردن باهامون
مامانم اومد خونه پدرشوهرم گفت پسرت به چه حقی توو مسایل ما دخالت میکنه زهرارو برده،انگار ن انگار من ناموسش بودم خب
بعدم گفت ایشالا پسرتون خیر نبینه و رفت
ولی شوهرم گفت‌مهم نیست فقط تو مهمی

پاسخ به

همون دیگه ب نظر من ادم زودتر خودشو و بچشو ب آرامش برسونه بهتره همیشه هم طلاق بد نیس همیشه هم آخرین ر...

ایشالا ک هیچکس دگیر طلاق نشه