مادران اسفند98

223 عضو

پاسخ به

نه هم طعم دار هم معمولی گرفتم

قاطی اب کن ببین بازم نمیخوره؟با شیشه بده

1399/04/05 19:57

پاسخ به

من یادم استامینوفن قاطی شیر خودم کردم از بین رفته بود بچه ام تب کرد

کلا بعضی داروها هستن قاطی شیر شن سم تولید میکنن ?

1399/04/05 20:02

پاسخ به

تصویر

ماشالا عزیزم مثل عروسکای?

1399/04/05 20:08

پاسخ به

خانوما شما موقع برداشتن بچه هاتون از زمین سرشونو نگه میدارن

اره حتی *** بالا میگیره تا برش دارم?

1399/04/05 21:38

پاسخ به

یعنی واسه اینه

اره باید بزاذی
ش رو بالش خودت

1399/04/07 01:03

آدم بزرگم یه هفته دسشویی نکنه بدنش می‌ریزه بهم چه برسه بچه کدوم دکتر احمقی گفته اینا عادی؟؟؟

1399/04/07 06:40

پاسخ به

جاروبرقی صداش واسشون آرامش بخشه پسر من با جارو برقی بیدار نمیشه

رویا قد و وزن پسرتو میگی؟مث پسر منه انگار

1399/04/07 11:52

پاسخ به

من روزی پنج تا شش وعده هر سری شصت تا. یه بار شیر خودم یه بار شیر خشک

یجوری بده که اگه میخای از سینه نیوفته

1399/04/07 12:11

البته اینم بگم من شیر ندارم الان تو طول روز شیر نمیدم اخرش سینه هام پر نمیشن

1399/04/07 12:13

پاسخ به

داخ سلامکی تو له وخت شرا??

تاتپ بیسه شرم اگره اوه کوا اوجنده

1399/04/07 14:26

قبلش باید استامین فن بدم؟

1399/04/07 15:31

شما ها حتی از اسم علی ام میترسید بدبختا به کوری چشم امثالهم شیعه امام زمان داره میاد نسلتونو ریشه کن میکنه

1399/04/07 16:39

پاسخ به

منم نان میدم پی پی دخترمم سبزه خیلی نگران بودم میخواستم برم ازمایش براش بنویسه یعنی مشکلی نیس؟؟

فک کنم ازشیرخشک باشه

1399/04/07 17:21

پاسخ به

کرداصدشرف دارن به شما که صلوات میفرستی برای امام زمانت که اصلاوجودنداشته??

? به امام زمان چیکار دارید ای بابا
اینجا هم باید مظلوم باشه

1399/04/07 17:23

پاسخ به

وقتی به اونها فحش میدی خب اونم فحش میده

کی فوش داد ?
اونا اصلا اعتقادی به امام زمان ندارن نفهما میگن وجود نداره از پروفایل من سوخته که اسم پسرم علی نوشتم صلوات برا امام زمان بفرس

1399/04/07 17:49

ارسال شده از

سر زاعو دیدن خاله همسرم بدون اینکه ب من خبر بده اومد
اونم جاریم یهو زنگ زد که الان میاد پایین من گفتم کار دارم و...گفت باشه چنددقیقه دیگ میاد شانسی اون لحظه خواهر شوهرم اومد پیشم منم اصلا خاله شوهرمو زیاد ندیدم
دیگه اومد و رفت بعد فهمیدم خانم زنگ زده ننش اومده پیشش
دیشب خونه مادرشوهرم بودیم میگه خالش به تو چقدر داد گفتم نمیدونم نشموردم.میگه وا مگه میشه
ولی کاش ب من خبر میدادی میگفتم کسی میومد پیشم میگ منم یهو خبردار شدم‌گفتم بالاخره اونقدری وقت داشتی که به مامانت گفتی اومد پیشت اخه من زیاد خالشو نمیشناسم میگه من زنگ زدم گوشیت جواب ندادی گفتم دوقدم راه بود میومدی میگفتی
به هرحال من دوست ندارم کسی توو این اوضاع کرونا بی هماهنگی بیاد خونم
تا اخر دیگه منو نگاهم نکرد اخماشم برام ریخت

1399/04/07 18:27

دیشب شام خونه مادرشوهرم بودیم اینطوری شد.منم بالحن بدی نگفتم ولی اینبار دیگه نتونستم مثل همیشه سکوت کنم
بد گفتم بنظرتون؟

1399/04/07 18:28

پاسخ به

پس صبر ایوب و برات آرزو می کنم.مخصوصا الان که باز بارداری و شرایطت حساسه

جلوی همه قیافشو برام ریخت
من با لحن ملایم گفتم
ولی خودش همیشه بد حرف میزنه

1399/04/07 18:32

پاسخ به

نفهم ترین ادمیه ک توو عمرم دیدم غذا درست کنع بوش تا پایین بیادم یه کاسه پایین نمیده سر ظهر درو میکوب...

خدا هدایتش کنه آزار دادن زن حامله ظلمه

1399/04/07 18:39

پاسخ به

نه اصلا نترس عزیزم

بابا اینقدر می گن .می ترسم چیزی بشه بچه صدتا صاحب پیدا می کنه اولیش مادر خودمه

1399/04/07 21:07

یه بار با شوهرم حمومش کردیم بچه گریه کرد.اینقدر گفت زود باش زود باش که شسته نشسته از آب درش آوردم

1399/04/07 21:10

ب مادرش میگم دلم آش میخواد هیچی نمیگه میگه هوا گرمه نمیچسبه
گفتم خودت جلوم هی گفتی آش خوردی خب منم دلم خواست

1399/04/07 21:33

فدات
نبابا
من هیچکیو ندارم

1399/04/07 21:38

حتی برا زایمانم تا 10 روز میخوام پرستار بگیرم

1399/04/07 21:41

پاسخ به

بچم جدیدا لب پایینش و می خوره

ایییی جووووووونم دلم رفت براش...پسر منم اینکارو میکنه اینقده ذوووق میکنم و خنده ام میگیره ازش،لپاش رو‌هم‌باد میکنه همزمان ?

1399/04/08 01:20