بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود.
روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا میشود...
به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا اینکه فرزندم به خوبی از من یاد کند؟
کدام مهمتر است. خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟
چون دانستم که او مهمان خانه من است.
این باعث شد اولویتم را تغییر دهم،
بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست....
شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم.
از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم.
از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد.
اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.
چون می دانم......
او مهمان زودگذر خانه من است.
کودک عزیزم امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.
?
1399/08/16 12:56