مادر فقط آن زنی نیست که هر صبح با صدای دردانه اش بیدار میشود....
من هم مادرم?
منی که هروقت تورا در خواب میبینم دلم نمیخواهد هرگز بیدار شوم...
وقتی در خواب تورا در آغوشم میبینم دلم میلرزد حتی در خواب هم میدانم که ندارمت، ولی دلم برایت میلرزد...
صبح که بیدار میشوم لبخند به لب دارم چون روی ماه تورا دیده ام چون تورا در آغوش کشیده ام چون بوی تورا نفس کشیده ام برای یک لحظه حتی در خواب ...
آری من هم مادرم ?
مادر فرزند ندیده به دنیا نیامده ام ...مادر تویی که برای داشتنت روزهای قشنگ جوانیم را در مطب دکترها بیمارستان ها گذرانده ام...
مادر تویی که برای داشتنت مشت مشت قرص میخورم صدها آمپول میزنم ...
منی که تمام تنم از مرحمت آمپول های گران قیمت کبود است ...
امثال من مادرتر از هر مادریم ...
مادرانی رنج کشیده ، مادرانی که ثانیه به ثانیه روزهایمان در حسرت داشتن جگر گوشه هایمان میگذرانیم که با دیدن کفش ها و لباس نوزادی پشت ویترین مغازه ها دلمان پر میشود از غصه نداشتنت ... پر میشود ار حسرت ندیدن تو با این لباس ها و کفش ها و تاتی تاتی کردن هایت...
آری من هم مادرم اما تورا ندارم فقط تورا ندارم اما در رویاهایم برایت مادرانگی میکنم ...??
1401/11/26 17:50