عزیزم چرا انقد بچه بودی ازدواج کردی
پدرم خیلی بهم فشار میاورد عصبیم میکرد ..یه داداش هم دارم
اما فقط منو میزد و دعوام میکرد حتی تا نزدیک عروسیم مدام بهم میگفت برات جهاز نمیگیرم . اینصدر یهم حرف میزد ... منم صلاح دیدم ازدواج کنم چون واقعا افسرده شده بودم .
اما داداشم یدترین کار هم بکنه دعواش نمیکنه .هیچ بهش نمیگخ.پا گذاشت رو صفحه موبایل پدرم خرابش کرد هیچ بهش نگفت
واقعا بعضی مادرا رو مخن من مامانم ی ماه ی بار میزنگه ولی من عاشق بابامم اونم عاشق منه ولی مامانم ??...
من هیچکدومشون?
1398/05/20 19:01
عزیزم عکس سونو بدم میدونی
نه گلم شرمنده
1398/05/20 19:01
من هیچکدومشون?
خیلی سخته واقعا بخدا وقتی میرم شهرستان سفرو کوفتم میکنع
1398/05/20 19:03
خیلی سخته واقعا بخدا وقتی میرم شهرستان سفرو کوفتم میکنع
ما تو یه شهریم ولی خوب خیلییییی دیر به دیر میرم اونم که میرم دلمو میشکنه با حرفاش و کاراش ..میگم کاش نمیومدم و از رفتنم پشیمون میشم1
1398/05/20 19:06
ما تو یه شهریم ولی خوب خیلییییی دیر به دیر میرم اونم که میرم دلمو میشکنه با حرفاش و کاراش ..میگم کاش...
همین بخدا
1398/05/20 19:16
یکی بتونم یکم لباسو یه ساک فقط براش بگیرم
الهی بگردم خدا خودش کمکت میکنه
1398/05/24 21:38
میگم خونوادت موقع ازدواج از جریان تجاوز خبرداشتن؟
نه
غیر مستقیم گفتم بهشون اما خودشونو زدن اون راه
