وقتی فکر میکنم ی جای بدنم رو 7لایه قراره ببرن میترسم
وقتی ازدواج کردم از نزدیکی میترسیدم میگفتم آخه چطور دردشو تحمل کنم.
ولی مامانم کلی باهام حرف زد ک خدا خودش میدونسته دردشو چقدر بزاره ک قابل تحمل باشه...
وقتی فهمیدم دیگه پرده ندارم اصلا باورم نمیشد اینقدر راحت باشه...
حالا ب اندازه قدمت بشریت زنها اینجور زاییدن...
اما بسته ب توان خودشون و شرایطشون و اینکه چقدر خودشون را آماده کردن داره...
اگر شرایطتتون خوب باشه ب خواست خدا وقتی وارد ماه نه میشید خود دهانه رحم کم کم باز میشه... از هفته 29هم اگر ورزش رفته باشید و ماساژ ها را بلد باشید چرا آخه باید اذیت بشید؟
من اون بالا گفتم
خواهرم دوبار سز شد. مامانم تا یک ماه میرفت پیشش تا بتونه بچشو جمع کنه اصلا روی پا نبود... همش درد داشت و نگران بود اگر بهش نرسه عفونت کنه
اما زنداداشم از هفته 29کلاسا را رفت... تو هفته 38بود ک دردش گرفت
دکتر بهش گفت تا میتونی خونه تحمل کن نیا زایشگاه... میگفت من 13بار 8طبقه را بالا پایین رفتم. دوش گرفتم کلی رقصیدم... میگفت تا دیدم داره میاد رفتم.
ساعت 11شب رسیده بود زایشگاه 7سانت بوده...
29دقیقه ای ب دنیا اومد. هیچی بخیه نخورد ولی دکتر ب خاطر اینکه گشاد نشه ی بخیه داخل زد ک خودش آب میشه.
صبحم 7صب خونه بود ما رفتیم دیدنش خودش پذیرایی کرد.
29سالشم بود
1398/05/15 13:17