مادران بهمن اسفند ۹۸اصفهان

7 عضو

چقد دلم میخواس بهاری بشه

1398/05/15 12:26

پاسخ به

????

??

1398/05/15 12:26

ان شاالله هروقت میان سالم باشن

1398/05/15 12:26

پاسخ به

ای جونم ?

? ? ? ?

1398/05/15 12:27

دیگه شد دیگه فسمت بود. فرقی نداره عزیزم. مهم اینه که شانس و اقبالش بلند باشه

1398/05/15 12:27

پاسخ به

میشه ینی؟

ن نمیشه ولی ینفر یروز ب عید بدنیا اومده بود دیگ براش 1. 1 گرفتن

1398/05/15 12:27

پاسخ به

ن نمیشه ولی ینفر یروز ب عید بدنیا اومده بود دیگ براش 1. 1 گرفتن

حالا یه روز رو با پول و اینا میشه اما چند روز نه

1398/05/15 12:28

پاسخ به

دیگه شد دیگه فسمت بود. فرقی نداره عزیزم. مهم اینه که شانس و اقبالش بلند باشه

آره عزیزم درسته ان شاالله همه فسقلیا صحیح و سالم باشن بیان تو بغلمون???

1398/05/15 12:28

پاسخ به

آره عزیزم درسته ان شاالله همه فسقلیا صحیح و سالم باشن بیان تو بغلمون???

ان‌شاالله عزیزم. وقتی به دنیا بیاد دیگه اصلا این چیزا مهم نیست. تو ابراییم ??

1398/05/15 12:29

پاسخ به

فرناز دکتر صادقی فقط طبیعی زایمان میکنه؟؟؟؟؟

اگر شرایطت خوب باشه آره. ولی اگر مشکلی باشه ن. ب نظرم آدم زوری نیس. نمیدونم

1398/05/15 13:05

وقتی فکر میکنم ی جای بدنم رو 7لایه قراره ببرن میترسم
وقتی ازدواج کردم از نزدیکی میترسیدم میگفتم آخه چطور دردشو تحمل کنم.
ولی مامانم کلی باهام حرف زد ک خدا خودش میدونسته دردشو چقدر بزاره ک قابل تحمل باشه...
وقتی فهمیدم دیگه پرده ندارم اصلا باورم نمیشد اینقدر راحت باشه...
حالا ب اندازه قدمت بشریت زنها اینجور زاییدن...
اما بسته ب توان خودشون و شرایطشون و اینکه چقدر خودشون را آماده کردن داره...
اگر شرایطتتون خوب باشه ب خواست خدا وقتی وارد ماه نه میشید خود دهانه رحم کم کم باز میشه... از هفته 29هم اگر ورزش رفته باشید و ماساژ ها را بلد باشید چرا آخه باید اذیت بشید؟
من اون بالا گفتم
خواهرم دوبار سز شد. مامانم تا یک ماه میرفت پیشش تا بتونه بچشو جمع کنه اصلا روی پا نبود... همش درد داشت و نگران بود اگر بهش نرسه عفونت کنه
اما زنداداشم از هفته 29کلاسا را رفت... تو هفته 38بود ک دردش گرفت
دکتر بهش گفت تا میتونی خونه تحمل کن نیا زایشگاه... میگفت من 13بار 8طبقه را بالا پایین رفتم. دوش گرفتم کلی رقصیدم... میگفت تا دیدم داره میاد رفتم.
ساعت 11شب رسیده بود زایشگاه 7سانت بوده...
29دقیقه ای ب دنیا اومد. هیچی بخیه نخورد ولی دکتر ب خاطر اینکه گشاد نشه ی بخیه داخل زد ک خودش آب میشه.
صبحم 7صب خونه بود ما رفتیم دیدنش خودش پذیرایی کرد.
29سالشم بود

1398/05/15 13:17

پاسخ به

وقتی فکر میکنم ی جای بدنم رو 7لایه قراره ببرن میترسم وقتی ازدواج کردم از نزدیکی میترسیدم میگفتم آخه ...

هر چی قسمت باشه اتفاق میوفته. ان‌شاالله خیر باشه واسه هممون. مرسی از حرفای قشنگت عزیزم. میسپارم به خدا

1398/05/15 13:20

پاسخ به

مدرسه هم عقب میفته

نیمه اول و دوم چیجور حساب میشه. من بهمنم با بچه ها شهریور سال بعد تو ی کلاس بودیم

1398/05/15 13:22

پاسخ به

نیمه اول و دوم چیجور حساب میشه. من بهمنم با بچه ها شهریور سال بعد تو ی کلاس بودیم

شش ماه اول سال میشه نیمه اول

1398/05/15 13:23

شش ماها دوم سال میشه نیمه دوم

1398/05/15 13:23

یه سال عقب میوفتن

1398/05/15 13:24

خب من بهمنی بودم چرا هم برا مهر تولد میگرفتن هم برا شهریوری هم برا خردادی.
یادمه دوستامو

1398/05/15 13:25

نه عزیزم ببین. منظور اینه که بچه هایی که توی شش ماه اول به دنیا میان وقتی

1398/05/15 13:26

7 سالشون میشه توی همون سال میرن

1398/05/15 13:26

اما اونایی که نیمه دومن چون بعد از مهر تولدشونه تا مهر 7 سالشون نمیشه

1398/05/15 13:26

میوفتن واسه ساله بعد

1398/05/15 13:27

واسه همین 1 سال دیرتر از نیمه اولیا میرن

1398/05/15 13:27

من خودمم آذریم نیمه دومم ولی اصلا مهم نبود

1398/05/15 13:28

تو کلاسمون هم 69 داشتیم مثل من هم 70 که نیمه اول بودن

1398/05/15 13:28

آره منم اینا بلدم... هاااا الان سوتیما فهمیدم...
نیمه دوم سال با نیمه اول سال بعد

1398/05/15 13:28