مادران بهمن اسفند ۹۸اصفهان

7 عضو

بگو نمیبینی باردارم

1398/05/15 15:51

بزرگه؟

1398/05/15 15:51

عجبا

1398/05/15 15:51

پیش دانشگاهی

1398/05/15 15:52

تا 8شب مدرسس

1398/05/15 15:52

اصلا حالیش نی من باردارم

1398/05/15 15:52

اخی عزیزم

1398/05/15 15:52

حال منا ک نمیبینه

1398/05/15 15:52

پاسخ به

من همش تو بدنم میلرزه ولی از بیرون اتیشم وای من عاشق لیمو ترشم با نمک

دقیق عین منی

1398/05/15 15:53

مردا یه وقتایی اینجوری میشن

1398/05/15 15:53

شب میاد خونه میبینه غذا مورد علاقش نی... وای با پروگی تمام میگه چرا اینا درست کردی من دوست ندارم

1398/05/15 15:53

من عصرا شدید حالت تهوو دارم??

1398/05/15 15:54

خداییش شوهرم خیلی عوض شده و بهم کمک میکنه ولی برادرشوهر تو این وضعیت چی میگه

1398/05/15 15:54

پاسخ به

شب میاد خونه میبینه غذا مورد علاقش نی... وای با پروگی تمام میگه چرا اینا درست کردی من دوست ندارم

وا پرووو

1398/05/15 15:54

نگم برات خواهر من خودم بچم دارم باهاش سر و کله میزنم

1398/05/15 15:55

پاسخ به

من عصرا شدید حالت تهوو دارم??

من ی دفعه الان خوبم ی دفعه حالم بد میشه از این رو ب اون رو میشم

1398/05/15 15:55

?

1398/05/15 15:55

پاسخ به

من ی دفعه الان خوبم ی دفعه حالم بد میشه از این رو ب اون رو میشم

چقدر ما شبیهیم

1398/05/15 15:55

پاسخ به

نگم برات خواهر من خودم بچم دارم باهاش سر و کله میزنم

فقط شما هستین ک بیاد پیشتون

1398/05/15 15:55

پاسخ به

چقدر ما شبیهیم

????

1398/05/15 15:56

ن جاریمم هست. اما ماشالله ی زنگ نمیزنه سراغ بگیره. ? بعدشم مادرشوهرم قبل رفتن ب من گفت دوست ندارم بره اونجا
میدونم سختته
ولی اگر رفت اونجا از لحاظ تربیتی دیگه از این ک هس بدتر میشه
ب خاطر این حرفش من هیچی نمیتونم بگم

1398/05/15 15:57

اخی عزیزم سپردش دست شما اشکال نداره دیگه مجبوری تحمل کنی ب شوهرت بگو کمکت کنه ک اذیت نشی

1398/05/15 15:58

??

1398/05/15 15:59

عزیزم حرص نخور واست بده

1398/05/15 15:59

بگو هر غذایی دوست داری بگو داداشت از بیرون واست بگیره

1398/05/15 15:59