129 عضو
اشک مامانمو درمياره
دو بهم زنی نمیکنه که خواهرم مامانمو خیلی اذیت میکنه
شاید از زندگیش راضی نیست
من میرم خونه بابا اینا خواهرام اونجا باشه میگه اومدی جای مارو تنگ کنی
هرچقدر اذیت کنه نباید بین خواهرارو بهم بزنه هرچی میگه باید بگه نه پشتت ازت تعریف میکنه و از این حرف
زندگیش عالیهههه هیچی کم نداره
شاید بیرونش عالیه
پس از اهمیت مامانت اینا حسودیش میشه بهت
ن خدایی اینم میگه خواهرتو دوس داشته باشه میگه حساس شده روت همین چون آون بزرگه تو کوچیک
جز خود آدم کسی درون زندگیشو نمیبینه
آره دقیقا
منو مامانم میخواسته سقط کنه هرکاری کرده که به دنیا نیام
منممم
منم اما سرتقم اومدم
بعد اینکه فهمیده اشتباه کرده دعا کرده سالم باشم
بخاطر همین یجور دیگه دوستم داره
بعضی آدما زبونشون تلخه تو دلشون چیزی نیست شاید احترام دلش میخواد چون بزرگه
دقیقا
آنقدر احترام گذاشتم که نگو آون پشت سرم حرف میزد خودم شنیدم اما من براش جا مینداختم بخوابه
مهم نیس هرچقدر بدی کنه من از حرف مامانم برنمیگردم آون بد باشه من خوب میشم
باهاش باید حرف بزنی آروم نه با دعوا
که مشکلش چیه
گفتنی میخنده میگه من مشگلی ندارم باهات فقط اینکه زیادی مهمی برای مامان بابا?اونا نذر کردن سالم باشم بخاطر همین حساسن روم
بخدا هرجا به مشگل برخورد کردن پیششون بودم هیچوقت تنها نذاشتمشون اما اونا همیشه منو تنها گذاشتن
????
ولی مهم دل مامانمه دنیامه ???
چاره آیی نیست کنار میان
پیام
nini.plus/
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد