مامانای قشم

134 عضو

یکیشون بلاگر بود خودش داستان زایمانشو نوشته بود کامل

1403/05/01 17:48

بچه سومش بود

1403/05/01 17:48

بخیه که نمیزنه قابله جمع کنه واست وله دیگه خودش جوش بخوره بعد چندسال باز باید بری همون دکترا واسه ترمیم و فلان

1403/05/01 17:48

قشمی هستی؟؟

1403/05/01 17:48

خداروشکر

1403/05/01 17:49

من اینجوری باشم سکته میکنم😅

1403/05/01 17:49

نه ساکن قشم

1403/05/01 17:49

آها بسلامتی

1403/05/01 17:50

آره واسه اولی هم نرفتم خونه مامانم الانم دلم نمیخواد بیام دوست دارم بعد بیمارستان برم خونه خودم

1403/05/01 17:50

توکل بخدا تا اون موقع ان شاالله قشم پیشرفت کنه😂😂

1403/05/01 17:51

ان شاالله😁

1403/05/01 17:52

تا اسفند وقت دارم کشور آباد میشه از قشم شروع میشه😆

1403/05/01 17:52

تازه اول راهی بسلامتی بری تا آخرش

1403/05/01 17:52

😂😂😂😂ان شاءالله

1403/05/01 17:53

ما رو هم دعا کنین بسلامتی زایمان کنیم

1403/05/01 17:53

پزشکیانم اومده خودش دکتره بلکم یه سر سامونی بده

1403/05/01 17:53

فدات همچنین توهم از تجربه زایمانت بگی دلمون گرم شه

1403/05/01 17:53

از مامانت بپرس زابماناش چطوری بوده

1403/05/01 17:53

خوش زا بودن یجورایی از مادر به ارث میرسه

1403/05/01 17:54

چشم حتما

1403/05/01 17:54

ان شاالله بسلامتی فارغ شی و راحت بشه واست تجربه قشنگی در کل خوبه زایمان ترس نداره

1403/05/01 17:54

تجربه دارم ولی زودرس و بریچ تا مرگ پیش رفتم 😞

1403/05/01 17:54

ینی زایمان دومته

1403/05/01 17:55

الهی آمین و همچنین عزیزم

1403/05/01 17:55

آره ولی بندر بودم زجرم دادن زجر

1403/05/01 17:55