بچه ها چرا انقدر از یاس و ناامیدی حرف میزنین ؟بخدا منم سقط داشتم خیلی بد تو روحیم تاثیر گزاشت چون بچم با تمام اجزاش درسته افتاد کف دست خودم .
اما خودمو جمع و جور کردم چون فکرشو نمیکردم مادر نشم ، سعی کردم با چیزای مقوی خودمو رو پا کنم ، منم به طلاق فکر میکردم اما همون دو هفته ی اول بعداز سقط ک فشار عصبی روم بود که خداذوشکر خدا به منو شوهرم کمک کرد تا قوی و محکم تراز قبل با عشق دست همو بگیریمو یا علی بگیم ،تو این گروه هستیم که به هم مشاوره و مشورت بدیم و کمک همدیگه بکنیم و از تجارب هم استفاده کنیم که اشتباهات خودمون یا دکترامون تکرار نشن نه اینکه همو تو درد و غصه همراهی کنیم ...
منم سقط داشتم همین فکرارو میکردم ک دیگه نمیشه و نمیتونم یا دوباره هم سقط میشه بعدی اما شد ، باردار شدم و الان 5 ماهمه ، بچم صحیح و سالمه .
هم ان تی هم آنومالی جفتشون عالی شد ، قرار نیست با یه بار زمین خوردن همه مثل هم بشن ، کسایی هم ک سقطای پی در پی داشتن باید علتو بررسی میکردن حل میکردن مشکلو بعدا اقدام میکردن ،اصلا استرس بخدا بدترین سم واسه شکست دوباره و اصلا باردار نشدن یا خدایی نکرده سقط و زمین خوردن دوباره هست،
اگه دوس دارین دوباره هرچه زود تر مادر بشین قوی باشین، یکم مادرای با اراده ای باشین خودتونو بسازین که بتونین فردا یه بچه رو قوی بار بیارین ...
من دوماه بعد از سقطم باردار شدم اتفاقا گاهی خداروشکر میکنم که سقط اتفاق افتاد که من آدم دیگه ای شدم و بیشتر پی به بزرگی خدا بردم یا بارداری بهتری الان دارم چون واقعا شوهرم دیگه نمیزاره یه خم به ابروم بیاد و نازمو میکشه و با امید منو بلند کرد و الان بارداریم بهترین لحظه هس واسه ی لذت بردن و ناز کردن و خستگی چندسال زندگی رو به دوش کشیدن و این که بیشتر از هر لحظه ی دیگه ای بیشتر از چشماش مواظبمه که حتی حرفی نزنه من دلم یه کوچولو بشکنه.
سعی کنین همه چیز روفراموش کنین که بچه ی بعدی رو هم فدای یه اتفاق تلخ دوباره با افکار منفیتون نکنین ??
اینارو گفتم که بدونین همیشه امید به زندگی، آدمای سرطانی و توموری رو از مرگ برگردونده?ایشالا خدا کمک همه میکنه و من برای همتون این اتقافای شیرینِ بعد از سقط رو آرزو میکنم...??☺
1400/03/15 04:43