مادران باجنبه

6 عضو

هیشکی نیستا

1398/07/14 17:09

من هستما

1398/07/14 17:12

خلوته

1398/07/14 19:07

سلام

1398/07/14 22:16

سلام

1398/07/14 23:01

خوبی ارزو جان رادین جون خوبه

1398/07/14 23:04

سلام ممنون

1398/07/14 23:48

رهدینم خوبه حاله جون

1398/07/14 23:48

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/07/14 23:48

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

از خواب بلندش کردم

1398/07/14 23:48

بد

1398/07/15 11:43

ﭺ زود جواب دادی

1398/07/15 13:31

پاسخ به

بد

چرابد

1398/07/15 14:37

اختیار داری???

1398/07/15 17:12

نرگس کجایی نیستی?

1398/07/15 19:37

سلام کسی هست؟

1398/07/15 22:09

ن

1398/07/15 22:20

پاسخ به

ن

?

1398/07/15 22:37

?

1398/07/15 22:42

??

1398/07/16 02:19

????

1398/07/16 14:13

کسی نیس

1398/07/16 21:52

مامان رادین

1398/07/16 21:52

سلام ب سوتی لندی های عزیز .
سه سال پیش اسمم تو کاروان برا کربلا دراومد و رفتم کربلا بدون خانواده .چون دخترخیلی مذهبی بودم از هیچ چیز سردرنمیاوردم .تو اتوبوس ک داشتیم میرفتیم سرکاروانمون گف خانم اسماعیلی شما از همه جوون و کم سن و سال ترین بعضی از کارهارو انجام بدین و منم قبول کردم .بعداز دو سه روز وقتی از نجف ب کربلا میرفتیم صدام کرد گف میخوام برای خانم ها این کاروان هدیه بگیرم بمناسبت روز زن .شما لطف کنید هر *** هر چقد میتونه پول کمک کنه ک هدیه بهتری بگیریم منم تو اتوبوس قضیه رو گفتم ک مقداری پول خود سرکاروان میزاره چون تعداد خانم ها زیاده خودتون هم کمک کنید مخصوصا اقایون ک هدیه درخور خانم ها باشه و شروع کردم از اول اتوبوس پول جمع کردن بعضیا پول میدادن و بعضیا میگفتن تو هتل بهت میدیم پول همراهمون نیس من خنگ هم وسط اتوبوس وایستادم گفتم از جلو ک ندادن از عقب کسی هست بده
وای دیدم شونه همه داره میلرزه همین شد ک سرکاروان دیگه بهم کار نگفت بعدش ک رفتیم تو هتل ی خانمی برام تعریف کرد ک چی گفتم و چ معنی میده و چرا پسرا ریز میخندیدن حیف ک دوتا از پسرای همشهریم هم همراهم بود و دیگه نتونستم تو چشماشون نگاه کنم
@zaanone

این پیام از برنامه نی نی پلاس ارسال شده است.
"لینک قابل نمایش نیست"

1398/07/16 21:54

پاسخ به

تصویر

شلوارت مث مال منه?

1398/07/17 08:01