مامانای چندقلو۹۸

5 عضو

پاسخ به

مادر شوهرم ک میاد پدرشوهرمم پشت *** را میفته میاد خواهر شوهرمم میاد بچهارو ور میدارن بعد من کوزت با...

???لعنت بهشون من فقط چن ماهه تحملشون میکنم??خودم بوشهر اونا مشهدن بعدش دیگه نمیبینن ما رو.من میدم بهش ب شو هم گفتم عروسداری ک نکرده حداقل نوه داری بکنه ?

1398/06/30 23:04

نازی تو ک بلدی ی بهونه جور کن

1398/06/30 23:05

???

1398/06/30 23:05

خونشون دوکوچه باهامون فرق داره هی میااد

1398/06/30 23:06

پاسخ به

???لعنت بهشون من فقط چن ماهه تحملشون میکنم??خودم بوشهر اونا مشهدن بعدش دیگه نمیبینن ما رو.من می...

افرین..اخه یاد نداره شیشه خالی تو دهن بچم میکنه میگم نکن میگه ساکت شه..استغفرالله

1398/06/30 23:06

پاسخ به

افرین..اخه یاد نداره شیشه خالی تو دهن بچم میکنه میگم نکن میگه ساکت شه..استغفرالله

???میدونم چی میگی از من میاد ب زور قنداقشون میکنه

1398/06/30 23:09

خوشم میاد خودشون باز میکنن??

1398/06/30 23:09

??

1398/06/30 23:09

بده بشاشن بهش?

1398/06/30 23:09

وای خودمونم مادرشو میشیم???

1398/06/30 23:09

اگ دخالت نکنن خوبه

1398/06/30 23:10

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/06/30 23:20

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/06/30 23:20

پاسخ به

سمیرا الان وزنشون خوبه

آره خداروشکر دیگه چون شیر خشکی شدن شیر خشک هم خوب وزن میده دیگه به دنیا اومدنی دخترم 1400 بود وزن کم کرد شد 1250 پسرم 1775 بود وزن کم کرد شد 1500 الان خوب شدن خداروشکر ولی خیلی اذیت شدم تو اون یه ماه

1398/06/31 03:22

پاسخ به

یکیشونه یه ساعته تکون میدم یه شالم انداختم روش حالا شال برداشتم ک برم میبینم توچشام زل زده?????

نازنین چند وقتشونه

1398/06/31 03:23

پاسخ به

آره خداروشکر دیگه چون شیر خشکی شدن شیر خشک هم خوب وزن میده دیگه به دنیا اومدنی دخترم 1400 بود وزن کم...

الان ی ماهشونه

1398/06/31 03:23

خسته نباشی واقعا روزای سختیه

1398/06/31 03:23

مث وزن بچه های من

1398/06/31 03:24

شیرخشک چی میدی من اپتامیل میدم

1398/06/31 03:24

پاسخ به

والا بخدا من شو رو شستم هی میگفت تو تنبلی نمیدی گفتم لعنتی نمیبینی ندارم

منم بچه هام 1 ماه تو دستگاه بودن اونم تو دو تا بیمارستان جا نداشتن اون بیمارستانی که زایمان کردم دخترم رو فرستادن یه بیمارستان دیگه از روزی که خودم مرخص شدم با اون درد و بخیه ها هر روز کارم شده بود برم دو تا بیمارستان به بچه هام سر بزنم پسرم ریه هاش کامل نشده بود دخترمم حالش بهتر بود ولی واسه وزن کمش نگه اش داشتن هر روزم دکتراشون یه حرف میزدن حرثم رو درمیاوردن گریه ام رو در میاوردن از میومدم خونه خواب درست حسابی نداشتم غصه بچه هارو میخوردم همه اینا تو کم شدن شیر تاثیر داره دکتر بهداشت گفته بود که کم خوابی هم شیر رو کم میکنه ساعت 12 ظهر تا 2 پیش پسرم بودم بعد از 2 تا 4-5 میرفتم پیش دخترم غذامم شده بود فست فود همش چون بیرون بودم ساندویچ میخوردم دخترم رو میزاشتن بغل کنم ولی انقدر لاغر بود گوشت به تن نداشت استخون خالی بود فکش جون نداشت سینه ام رو بگیره تا میزاشتم دهنش فکش و چونه اش میلرزید تا بچه هم سینه رو نخوره شیر نمیاد که واسشون میدوشیدم میبردم به زور واسه یکی دو وعده اشون بس میشد میگفتن دوشیدنم شیر رو کم میکنه بعد که مرخص شدن شوهرم میگفت تنبلی شیر خودتو نمیدی مادرشوهمم فکر میکرد دارم و نمیدم هی تو حرفاش تیکه مینداخت که فلانی شیر خودشو میده و شیر خشک پف میاره تا میدید شکم بچه هام یه کم سفته میگفت شیر خشک همیه دیگه سفت میکنه اگه شیر خودتو میخوردن هم دل درد نداشتن هم شکمشون خوب کار میکرد حرص میداد نمیتونی هم حرفی بزنی یا جوابش رو بدی نمیفهمه اگه هم شیر داشتم دوتا بچه سیر نمیشدن از سینه شوهرمم هی میگفت تنبلی و این حرفا بهش گفتم خوبه جلوی چشم خودت بودم هر روز میدی تو راه بیمارستان بودم با اون بخیه ها میگه مگه پیاده میرفتی عقلش رو میبینی توروخدا میگم مگه گفتم پیاده میرفتم خودت میدیدی هر روز کارم گریه بود غذام شده بود ساندویچ و نوشابه اینا شیر میاره دیگه خفه شد

1398/06/31 06:41

پاسخ به

مادرشوهر من ی چندروز اومد خونمون بهش گفتم دیگه باید عادت کنم تنها دیکه رفت پشتشو نگا نکرد فقط هفته ا...

خوبه حالا مادرشوهرت چند روز اومد واسه من که قبلش میگفت من که از بچه هام دریغ نمیکنم کمکی ازم بر بیاد رفت که بیاد الان هفته ای 1 بار میاد 1 ساعت میشینه میره بقیه اش رو چسبیده به دختزش رو نوه دختریش

1398/06/31 06:43

پاسخ به

الان ی ماهشونه

23 تیر زایمان کردم الان 2 ماه و 7 روزشونه دخترم 23 روز بستری بود پسرم 32 روز

1398/06/31 06:46

پاسخ به

منم بچه هام 1 ماه تو دستگاه بودن اونم تو دو تا بیمارستان جا نداشتن اون بیمارستانی که زایمان کردم دخت...

قصه نخور عزیزم‌مال منم همه این حرفارو میزد هی میگه بده بخوره وقتی نمیگیرن بگیرم بزنمشون ک سینه بگیرن از دست حرفاشون میدوشم‌میدم‌تا دهنش بسته شه بازم میبینه میدوشم میگه دوشیدن شیر خشک میکنه بچه خودش باید بخوره حالا ب چه زبونی حالیش کنم نمیدونم..مردام‌ هر کار کنی‌ یه خورده نمک نشناسن همشون عین همن به خودت و بچهات برس بیخیال

1398/06/31 07:42

وای پس خانواده شوهر من خیلی خوب بودن

1398/06/31 07:52

?

1398/06/31 07:52