دوستان قدیمی(همراه نی نی هاشون )😍

0 عضو

پاسخ به

یکیش فقط مامانش و خواهراش نزدیکن.اون یکی دور هستن.

اها

1398/07/11 10:25

پاسخ به

اون که نزدیکه نمیذاره.اون که دور هم هست که هیچی چون بجه مدرسه ای داره

چه بیشعوره نمیزاره

1398/07/11 10:25

پاسخ به

چه بیشعوره نمیزاره

اره میدونم?

1398/07/11 10:38

پاسخ به

بخدا دوروزه اعصابم بهم ریختن.

واسه چی؟

1398/07/11 10:39

پاسخ به

ابوذرم به مامانش گفت اونم گفت خودم غذا درست میکنم ابوذر گفت تو خو میخوای عمل بشی.فاطمه هم نمیتونه.

خب ی وقت دیگه کورتاژشو بذاره

1398/07/11 10:40

پاسخ به

یابخاطرقندو

بخاطر قند

1398/07/11 10:40

پاسخ به

منم به ابوذر گفتم من که میرم خونه مامانم.ولی اگه مادرشوهرم عمل بشه پدرشوهرم نمیذاره برم میگه بمون کم...

وا..اصلا درک ندارن..شوهرت باید جلوشون وایسه کار تو نیست

1398/07/11 10:41

پاسخ به

خب ی وقت دیگه کورتاژشو بذاره

نمیذاره نه.میگه نوبت گرفتم

1398/07/11 10:41

پاسخ به

یا دارن مقاومت میکنن

والاااا

1398/07/11 10:41

پاسخ به

وا..اصلا درک ندارن..شوهرت باید جلوشون وایسه کار تو نیست

اینم شوهر بی زبون من?

1398/07/11 10:41

پاسخ به

من تاسوعا عاشورا رفتم مسجد خیر سرم رو صندلی نشستم پیرزنه اومد گفت پاشو من بشینم حالا عین یوزپلنگ راه...

??????

1398/07/11 10:42

پاسخ به

والا بخدا‌.من تا یه حرفی بزنم پدرشوهرم میگه زن من 6 تا زایید همه کاریم میکرد عین خیالشم نبود

دقیقا.حرفشونو میزنن

1398/07/11 10:43

پاسخ به

چقدر رو هم داشت بلند شو من بشینم میگفتی از خونت اوردی؟؟

??

1398/07/11 10:43

پاسخ به

ولی کور خوندن میرم خونه مامانم

بهترین کار همینه

1398/07/11 10:43

پاسخ به

نمیذاره نه.میگه نوبت گرفتم

توام بگو من حاملم دکترم بهم استراحت داده

1398/07/11 10:44

پاسخ به

توام بگو من حاملم دکترم بهم استراحت داده

اره براش دارم.صبر کن

1398/07/11 10:44

ب هیچ عنوان قبول نکن..ی بار سقط داشتی باید بیشتر مراقب باشی

1398/07/11 10:45

سه ماه اول خیلی نیاز ب مراقبت داره

1398/07/11 10:45

کو گوش شنوا

1398/07/11 10:46

تو کار خودتو بکن..کاری هم ب بقیه نداشته باش

1398/07/11 10:46

از الان اتمام حجت کن و بگو خونه مامانم میرم

1398/07/11 10:47

ب شوهرت بگو ببرتت

1398/07/11 10:47

پاسخ به

از الان اتمام حجت کن و بگو خونه مامانم میرم

حتما

1398/07/11 10:47

پاسخ به

من تاسوعا عاشورا رفتم مسجد خیر سرم رو صندلی نشستم پیرزنه اومد گفت پاشو من بشینم حالا عین یوزپلنگ راه...

??????????????

1398/07/11 11:34

یه دقه آسایش نداریماااا

1398/07/11 11:46