پاسخ به

با بچهاتون چیکارا میکنید.دخترم پونزده ماهش.هیشکی نزدیکم نیست که برم.پارک و این چیزام نزدیکمون نیست.ش...

خیلی سخته بچه اول مدااااام میچسبه به آدم و بهونه میگیره

پاسخ به

خیلی سخته بچه اول مدااااام میچسبه به آدم و بهونه میگیره

سخت میگیری وقتی پسرم 15 ماه ش بود دختر دوم دنیا امد

دخترم شیر خودم می خورد پسرم شیر خشک

پسرم رو پام می خوابوندم تکون ش میدادم بخوابه دخترم شیر میدادم بخوابه

گذشت اینها میگذره

دست تنها بودم شوهرم 6 صبح می رفت دوازده و یک می آمد

پاسخ به

خیلی سخته بچه اول مدااااام میچسبه به آدم و بهونه میگیره

کلافه شدم عصبی شدم

پاسخ به

سخت میگیری وقتی پسرم 15 ماه ش بود دختر دوم دنیا امد

سختت نبود

پاسخ به

سخت میگیری وقتی پسرم 15 ماه ش بود دختر دوم دنیا امد

اونجوری خیلی بهتره
کاش منم زود میاوردم بچم انقد تنها بازی نمیکرد تنهایی نمیکشید
خیلی اشتباه کردم

پاسخ به

کلافه شدم عصبی شدم

من بیشتر از اینکه دخترم تنها بود و تنهایی میکشید و از اینکه حوصله ش سر میرفت گریه میکرد بیشتر عذاب میکشیدم اما به خاطر مشکلات و سختی دوران بارداری و شیر دهی و...زودتر نیاوردم

پاسخ به

من بیشتر از اینکه دخترم تنها بود و تنهایی میکشید و از اینکه حوصله ش سر میرفت گریه میکرد بیشتر عذاب م...

فاصلشون چقدر؟

پاسخ به

فاصلشون چقدر؟

دخترم داره 6 سالش پر میشه
آبجیش تو راهه
این بشه 6 سالش آبجیش دنیا اومده

پاسخ به

دخترم داره 6 سالش پر میشه آبجیش تو راهه این بشه 6 سالش آبجیش دنیا اومده

بسلامتی?

پاسخ به

کلافه شدم عصبی شدم

برای اینکه میشینی پای بچه بزار تنها بمونه یه کم به کارهات برس عادت ش نده سخت تون میشه هر دو تا تون

پاسخ به

دخترم داره 6 سالش پر میشه آبجیش تو راهه این بشه 6 سالش آبجیش دنیا اومده

کار خوبی کردی

پاسخ به

سختت نبود

نه دیگه من شکر خدا عادت دارم با زمان پیش میرم در لحظه زندگی م نه گذشته برمی گردم ن میرم جلو استرس هرچی دارم برای اون لحظه هست

پاسخ به

برای اینکه میشینی پای بچه بزار تنها بمونه یه کم به کارهات برس عادت ش نده سخت تون میشه هر دو تا تون

مثلا میخوام غذا درست کنم میاد میچسبه بهم گریه میکنه بغلش کنم

پاسخ به

مثلا میخوام غذا درست کنم میاد میچسبه بهم گریه میکنه بغلش کنم

عادت شون هست دیگه دخترم بدتر اجازه ش نده بیاد یا چند تا تیکه ظرف بده دست ش

پاسخ به

نه دیگه من شکر خدا عادت دارم با زمان پیش میرم در لحظه زندگی م نه گذشته برمی گردم ن میرم جلو استرس هر...

من بعد هشت سال باردار شدم یکی دیگه هم میخوایم ولی ترسیدم الان اقدام کنیم گفتم یهو همون اول میگیره دخترم کوچیکه.از یه طرفم میگم باز طول نکشه.موندم چیکار کنم

پاسخ به

جلوگیری تون طبیعی باشه دارو نخور اصلا دستگاه نزارصبر کن بزار حداقل دوسال ش بشه دخترت

دارو که نمیخورم طبیعی هست.اره خودمم گفتم از شیر و پوشک بگیرمش بعد

پاسخ به

سخت میگیری وقتی پسرم 15 ماه ش بود دختر دوم دنیا امد

ماشاالله عزیزم، خداقوت به شما، منم دخترم دو و نیم سالشه و پسرم دوماهه لست خیلی اذیت و عصبی میشم با اینکه مامانم یکیش رو نگه میداره بازم نمیتونم??

خیلی سخته بچه ها فاصله سنی شون کم باشه، دخترم سنی هست که متوجه نیشه اذیت نکنه و حسودی میکنه، تا پسرم میخابه میره بیدارش میکنه، همش هم میگه تو مامانه منی، بنظرم بزارید حداقل بچه هاتون 8ساله بشن بعد بچه دار بشید، چون تو فامیل می بینم بچه هایی که سنشون بالاتره چقدر برای بقل گرفتنه پسرم ذوق دارن

پاسخ به

خیلی سخته بچه ها فاصله سنی شون کم باشه، دخترم سنی هست که متوجه نیشه اذیت نکنه و حسودی میکنه، تا پسرم...

بزار کنارش باشه حساس نشو اصلا رفت کنارش بگو بوسش کن نازی ش کن

پاسخ به

بزار کنارش باشه حساس نشو اصلا رفت کنارش بگو بوسش کن نازی ش کن

همه این کارارو میکنم ولی فایده نداره. یه لحظه دوستش داره یه لحظه میگه بزنمش، البته الان یاد گرفته زدن تنها راهه اذیت کرذن نیست جیغ میزنه اونم میترسع و شدید گریه میکنه