خودشون دیگ باید حواسشون میبود دارو میدادن من فک کردم دکتر یادش رفته برا چکاب ک رفتم پیشش گفت نه من یادم نرفته خیلی هم شاکی شد مثل اینکه روز بعدش رفته بود بیمارستان با پرستارای بخش دعوا کرده بود ک چرا یادشون رفته چون همون مامایی ک گاز رو جا گذاشته بود زنگ زد برا احوالپرسی بعد من گفتم همه بلا ها رو باید سر من بیارید هم گاز و جا بزارید هم داروهارو یادتون بره میگفت خانم دکتر اومدن اینجا دعوا کردن
1402/09/16 23:55