یه بار از کوچه اومده بود توراه پله شب پاشدم برم سرویس دیدم به شدت هم وحشت دارم ازموش همسرمم خونه نبودپسرمو بیدار کردم رفته بود زیر روشویی بعد پسرم نشسته بود باهاش حرف میزد میگفت اخی چه نازه حیوونی درو باز کرد با دستش هدایتش کرد بیرون😂😂
1403/07/04 22:11