پاسخ به مراغه خیلی بهتر از بنابه بناب انگار ارث باباشونو خوردی میگی یه جام درد میکنه پرستاره مسخره میکنه
الع گوخما الان مراغه هم داره تبدیل میشه به بناب
یکی دوتا پرستار مهربون و دلسوز بودن بقیه اش حتی خدمه ها میقاپیدن
نمیدونم شایدم شانس من بود که اونجوری میکردن
حتی من بعد عمل تنگی نفس داشتم به پرستارم گفته بودم ولی اون به دکترم اطلاع نداده بود.دوتا پرستار اومدن بی خبر از هم بهم دارو دادن که یبوست نشم زد اسهال شدید شدم ببخشید عین ادرار دفع میکردم که خطرناک بود.دکترم اومد ترخیصم کنه اینارو گفتم بهش عصبانی شد روی پرستارا که چرا بهش نگفتن من اینجوریم
یه روز دیگه هم منو بستری کرد گف نمیتونم بزارم بری خونه شرایطط خرابه.با امبولانس فرستادنم بیمارستان نوا
خدمه اومده میگه زود باش امبولانس حاضره.گفتم باشه بزار پالتومو بپوشم هوا سرد بود.گف ن نمیخواد بیا عجله کن.
خوب شد پوشیدمت وگرنه الان ذات الریه کرده بودم
بعدش ویلچر رو وسط راه ول کرد گف ببخشید دعاهام مونده من میرم دعا بخونم خودت ویلچرو برون برو اتاقت
اون شب شب احیا بود اخه دعا خوندنش واجب تر از رسیدگی به من بود?
یبارم نصف شب تب و لرز کردم
هی مامانم پرستارارو صدا زد که بیاین یه ساعت بعد اومدن میگن چیشده
تا اونا بیان مامانم شیاف گذاشت برام?
1402/05/03 09:10