انقدر از دست این شوهر ناراحتم که دلم میخاد خودکشی کنم
1398/07/15 02:24
//= $member_avatar ?>
?
1398/07/15 02:24
//= $member_avatar ?>
????
1398/07/15 02:24
//= $member_avatar ?>
چشده
1398/07/15 02:24
//= $member_avatar ?>
باز
1398/07/15 02:24
//= $member_avatar ?>
بچه رو خابوندمرفتم حموم ی دوش بگیرم خیر سرم یهو بچه بیدار شد بعد مرتیکه هنوز انگاری بلد نیس بچه آروم کنه
1398/07/15 02:25
//= $member_avatar ?>
اوف
1398/07/15 02:25
//= $member_avatar ?>
بعد سریع دوش گرفتم اومدم بچه داشت گریه میکرد میاد داد میزنه کجایی پس بیچارم کردی اومدم دیدم باز نمیخابه رفتم ک براش آب بیارم داد میزنه کجا رفتی چرا بچه رو ول میکنی حالا طبقه بالای خاهرشوهرمه خب دلم نمیخاد صدامو بشنوه