مامانای 16ساله

4 عضو

پاسخ به

کیان

مال تو چی

1398/08/17 19:39

یع ساعته اینومینویسی

1398/08/17 19:39

حسین ?❤

1398/08/17 19:40

پاسخ به

یع ساعته اینومینویسی

من

1398/08/17 19:40

پاسخ به

جانم

عشقم چرانمیحرفی?

1398/08/17 19:40

اره خخخ

1398/08/17 19:40

پاسخ به

عشقم چرانمیحرفی?

دارم شام میخورم خخخ میخونم پیامتوتو

1398/08/17 19:40

اسم شوهر من محمد امین

1398/08/17 19:40

فدات چی میخوری

1398/08/17 19:40

?

1398/08/17 19:40

پاسخ به

فدات چی میخوری

ماکارونی

1398/08/17 19:40

نوش

1398/08/17 19:41

?

1398/08/17 19:41

من مادربزرگم گفته بیاشام الان خونه داییم میخام برم...

1398/08/17 19:41

من چش رنگی دوس دارم انقد

1398/08/17 19:41

پاسخ به

من مادربزرگم گفته بیاشام الان خونه داییم میخام برم...

خخ تو همش خونه داییتی

1398/08/17 19:41

پاسخ به

من مادربزرگم گفته بیاشام الان خونه داییم میخام برم...

خوش بگذره

1398/08/17 19:41

پاسخ به

من چش رنگی دوس دارم انقد

چشم مامان من رنگیه

1398/08/17 19:42

پاسخ به

خخ تو همش خونه داییتی

حتما نزدیکه

1398/08/17 19:42

پاسخ به

خخ تو همش خونه داییتی

پریشب خونه اون یکی دایی بودم
امروزم خونه دایی علی هستم

1398/08/17 19:42

دایی هام تموم نشدنی نیس
همشون نگرانم بودچون زلزله اومده واسه همین گفتن بیا

1398/08/17 19:42

پاسخ به

چشم مامان من رنگیه

من عاشقشم انقد دوس دارم میخام بچم چش رنگی باشه اونم ک ژنیه

1398/08/17 19:42

پاسخ به

دایی هام تموم نشدنی نیس همشون نگرانم بودچون زلزله اومده واسه همین گفتن بیا

مامانت کو

1398/08/17 19:42

من پنج تاداییم یدونه خالم مادربزرگم تویه کوچه هستن ماهم یکم بهشون نزدیکیم

1398/08/17 19:43

پاسخ به

دایی هام تموم نشدنی نیس همشون نگرانم بودچون زلزله اومده واسه همین گفتن بیا

شوهرت پیشت باشه ک دیگ نگرانی نمیخاد ??

1398/08/17 19:43