خصوصی

2 عضو

پاسخ به

بیرون بود خانوادم بابام سرکار مامانم ارایشگاه و داداشم بیرون

الهه عکستو نشون بده

1398/08/20 06:01

پاسخ به

بیرون بود خانوادم بابام سرکار مامانم ارایشگاه و داداشم بیرون

طبقه چند بودین چطور ازپنحره اومده بودن اخه

1398/08/20 06:01

پاسخ به

الهه عکستو نشون بده

صبرکن

1398/08/20 06:01

من الهه رو دیدم

1398/08/20 06:01

پاسخ به

?ب خودم نمیبینم

منفی نباف تو میتونی

1398/08/20 06:01

پاسخ به

طبقه چند بودین چطور ازپنحره اومده بودن اخه

از در اومده بودن

1398/08/20 06:01

بابام اومد بهش گفتم جریانو

1398/08/20 06:01

پاسخ به

منفی نباف تو میتونی

خدا کمکم کنه?ب لطف شماها

1398/08/20 06:01

رفتیم کلانتری بازهم شکایت و تشکیل پرونده و چهره نگاریو

1398/08/20 06:02

پاسخ به

از در اومده بودن

خوب چرا در باز بود که راحت بیان تو

1398/08/20 06:02

واای

1398/08/20 06:02

پاسخ به

خدا کمکم کنه?ب لطف شماها

خیالت تخت

1398/08/20 06:02

پاسخ به

واای

توام تعریف کن?

1398/08/20 06:02

بابام دید واقعا جونمون در خطره خونمون هم ورود پیدا کردن

1398/08/20 06:02

پاسخ به

خیالت تخت

?

1398/08/20 06:02

اون طرف هم ب قصاص حکم دادن چون جرمش سنگین بود جرایم عمومی هم داشت

1398/08/20 06:03

خونرو عوض کردید1

1398/08/20 06:03

پاسخ به

خونرو عوض کردید1

اره عوض کردیم

1398/08/20 06:03

اها

1398/08/20 06:03

عوض کردیم

1398/08/20 06:03

خوبه

1398/08/20 06:03

دیگه اومدیم این خونه خدا رو شکر افتاد بهمون

1398/08/20 06:04

الهه دارم بیهوش میشم

1398/08/20 06:04

یک سال و نیمه بعد من شوهر کردم

1398/08/20 06:04

پاسخ به

الهه دارم بیهوش میشم

چرا

1398/08/20 06:04