با جنبه ها ?

0 عضو

پاسخ به

چرا؟؟؟؟

میترسیدم
پسرمم گریه گریه دست وپام را گم کرده بودم

1398/10/14 11:36

کوثر جون مبارک باشه وسایلا ارش جون

1398/10/14 13:48

ریدم کله اون زنه الان میگه اون لباس توری تموم کردم . میگم‌من ی هفتع پیش گفتم باید بزاری کنار ن الان بگی تموم شد☹☹☹

1398/10/14 14:53

نمیدونم چرا چند روزه اسم لنا برام یجوری شده توّهم زدم انگار?

1398/10/14 16:06

پاسخ به

مهمونت کیه و چند نفر

دوستام
10نفر

1398/10/14 16:34

پاسخ به

اوعفففف موندم شام چی بزارم

من همچنان سوپ دارم???ناهار خورد ماهی پلو گفت شام چیه گفتم‌سوپ??این شد قیافش0???گفتم طفلی اون سوپ‌باید خورده بشه همینجور موند یخچال تا تموم نشه ولت نمیکنم???

1398/10/14 17:49

پاسخ به

بفرس ببینیم

عه من ندیدم...بزار منم ببینم زهرا

1398/10/14 18:49

پاسخ به

حال و روزم گریه شده

چرااخه گلم

1398/10/14 19:04

پاسخ به

ب نظرتون اینا گرمیه؟

زیاد میبوسینش؟

1398/10/14 19:20

پاسخ به

اتفاقا عاالیه

چجوری شما میخورین؟ منظورم تهیه طبخش هس
...براراولین بار میخوام تست کنم طعمش رو...دوستم میگه با برنج خوشمزه میشه....واقعا????

1398/10/14 20:00

الان پاشدع خونه تمیز میکنه انگار درد من خونه تمیز کردنه عوضی

1398/10/14 20:28

پاسخ به

شکلات تلخ بریزم؟ نمیشه شیرین بزنم؟

چرا میشه
هر کدوم رو داشتی
میتونی شکلات تخته ای کیلویی هم بخری ار لوازم شیرینی فروشیا اونا ارزون تره
اگرم خامه نداشتی میتونی کمی روغن بهش اضافه کنی
ولی با خامه‌خوش رنگ تر میشه

1398/10/14 20:31

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

دخمل دارا اینو نگاه کنید?

1398/10/14 22:29

سوتین نبندی هم ول میشه هم نوشته بود رگای شیردهی اسیب میرسه هم سینه هات یوقت ترک میخورن

1398/10/14 23:45

بچه ها ی جی میگم ب قصد توهین و دلخوری نباشه ها...بجون بچم بی هچ منظوری میگم....توروخدا از چیزی مزمئن نباشیم ب هم مشاوره ندیم...مخصوصا الان تو شزایط سحر و کوثر نوزاد های چند روزه ک هنو خودشونم درد دارن و پر استرسن....اطلاعاتمون علمی نبود رک بگیم نمدونم......ب قران قسم ب *** خاص منظورم نیس ها

1398/10/14 23:46

پاسخ به

از من یاد بگیر اول درو محکم بزن اگع تو اتاق بود??برو تو اتاق دست ب کمر وایسا صداتو بزار تو گلوت هی...

عمرا از پسش برنیام...اینجوری بگم من خیلی تو سری خورم...خیلی زیاد ارومم حتی برا رامین...دیگه جلو اقوام شوشو ک سوسکم?

1398/10/15 00:13

ی بار با ماشین بابام بیرون بودیم منو سعید بابام گفت اومدنی برین گاز بزنین ب ماشین توراه برگشتی سعید یهو گفت اااا زینب اینجا غاز دارن بریم غاز بزنیم ب ماشین????من گفتم وا غاز چیه اونم هی میگفت غاز ماشین اخر فهمیدم گازو میگه??????????

1398/10/15 00:22

من تنهایی رو دوست ندارم دلم میخوادهمش اونجا باشم

1398/10/15 01:01

پاسخ به

یه ساعته پسرمن خوابیده پا سینه لپش را چسبونده ب سینه ام جداش میکنم چشماش باز میکنه گریه

کیارش دوم?

1398/10/15 02:31

معمولا میگن به 5 که میرسن بعدش جیغ میکشن آه و ناله های زیادی میکنن

1398/10/15 02:32

پاسخ به

مردم یا درد حالیشون نیس یا واقعا تحملشون بالاس

نمیدونم والا
بهش گفتم دست راستت رو سر ما?

1398/10/15 02:32

پاسخ به

میپیچیدم? ??

نمیپیچیدی؟ ?

1398/10/15 02:35

پاسخ به

چراغ قوه نورگوشی فلشر

یکی گرفتم خوف کردم خودم???

1398/10/15 03:05

پاسخ به

???? اون ک بیشوره.. خجالت میکشم دیگ ب روشون نگاه کنم.. باورت نمیشه آرزو روانمو صاف کرده خنگ خدا ...

اوسکولی دیگه.....این یعنی خیلی میخوادت...خب کثافت تو هم زیادی قشنگی....

1398/10/15 03:14

پاسخ به

شبت بی غصه

??همچنین عزیزم

1398/10/15 03:16