سلام دیشب دیر رسیدیم ما جلال کار داشت دیر اومد تا رفتم ارایشگاه و بعد ساعت حدود ده رسیدیم تالار یکم رقصیدم شام اوردن دیگه
ایقد سرد بووود بخدا ک فقط ب فکر شهریار بودم یخ نکنه حتی تو تالاره گرم نمیشد
چیه عروسی تو هوای سرد اه
دوتا سه تا عکس گرفتم باجلال سلفی ولی دستش لرزید شهریار تو بغاش بود خوب نیفتاده
تو تالارم خواهراش گفتن بیا عکس بگبریم من نرفتم جاشون
اونا خودشونو کستن ولی
1398/09/05 03:44