نی نی لند

1 عضو

پاسخ به

اوووف امروز بهترم دیروز چ روز بدی بود برام ?

بهترم میشی??

1398/09/06 10:29

پاسخ به

ای وای...یکم دیگه صب کنی گل پسری میاد بغلت

قندم اذیت میکنه.. باز نوسان داره.. حالم بده واقعا.. امروز عصر میرم دکتر باز.. میگه باید بستری میموندی... تحت نظر.. چرا رفتی????
شوهرمم گیررررر که اگه گفت بستری شو برو باز
خلاصه که میترسم که برم دکتر????

1398/09/06 10:29

بیشتر نگران بچه ام.. خودم جهنم???

1398/09/06 10:29

پاسخ به

جناغ قفسه سینم تا صبح درد میکرد??? وای نمیدونم اصلا.. میسوخت.. نفسم نمیومد بالا

واای مهناز خیلی بده چارش همینه ک نشسته بخوابی?? خیلی راحت تره

1398/09/06 10:29

پاسخ به

قندم اذیت میکنه.. باز نوسان داره.. حالم بده واقعا.. امروز عصر میرم دکتر باز.. میگه باید بستری میموند...

با این که انسولین میزنی این همه بازم اذیت میکنه غذاتم ک رعایت میکنی چرا اینجور میشه

1398/09/06 10:31

پاسخ به

واای مهناز خیلی بده چارش همینه ک نشسته بخوابی?? خیلی راحت تره

دردش اصلا قابل توصیف نبود نرگس.. تازه به پهلو دردش چند برابر میشد. انگار قشنگ استخون میرفت تو گوشت

1398/09/06 10:31

پاسخ به

با این که انسولین میزنی این همه بازم اذیت میکنه غذاتم ک رعایت میکنی چرا اینجور میشه

والا نمیدونم???
چون میگه بچه بزرگ شده کبدش کار میکنه... مواد غذایی تصفیه میشه قند تولید میشه قندم میره بالا

1398/09/06 10:32

پاسخ به

دردش اصلا قابل توصیف نبود نرگس.. تازه به پهلو دردش چند برابر میشد. انگار قشنگ استخون میرفت تو گوشت

حاملگی بیشترش دردسره انگار تا لذت بخش باشه.. اینجور وقتا نشسته بخواب خیلی تنفست راحت تر میشه

1398/09/06 10:32

پاسخ به

ای جانم عزیزم.. خوندم بالاتر. محل شوهرت نزار چند روز.. بفهمه چه غلطی کرده زرگل چرب کن و گرم نگه دار ...

مهناز از چشمم افتاده بود ب اندازه کافی الان با ی غریبه برام فرقی نداره?☺

1398/09/06 10:33

پاسخ به

با این که انسولین میزنی این همه بازم اذیت میکنه غذاتم ک رعایت میکنی چرا اینجور میشه

والا باورت میشه حسرت خوردن یه برش پیتزا یا ساندویج یا یه شیرینی مونده به دلم
همش غذام شده مرغ و ماهی کبابی و آب‌پز
کدو و هویج و سالاد

1398/09/06 10:33

پاسخ به

والا نمیدونم??? چون میگه بچه بزرگ شده کبدش کار میکنه... مواد غذایی تصفیه میشه قند تولید میشه قندم...

عزیزم کبدشو قربون اخه ... تو بیمارستان قندت کنترل بود؟

1398/09/06 10:33

پاسخ به

مهناز از چشمم افتاده بود ب اندازه کافی الان با ی غریبه برام فرقی نداره?☺

ببخشید چقدر حیوان.... اخه زن حامله رو کسی میزنه؟
به اون ننه دیوسش بگو پسرتو ادب کن سگ بستی مگه

1398/09/06 10:34

پاسخ به

قندم اذیت میکنه.. باز نوسان داره.. حالم بده واقعا.. امروز عصر میرم دکتر باز.. میگه باید بستری میموند...

ن مهناز برو تحت نظر....قند خطرناکه خدایی نکرده زایمان زودرس میاره یکم مراعات کن ک چن وقت مونده دیگه

1398/09/06 10:34

پاسخ به

والا باورت میشه حسرت خوردن یه برش پیتزا یا ساندویج یا یه شیرینی مونده به دلم همش غذام شده مرغ و ماهی...

خیلی سخته بخدا اذیت شدی توام با این دیابت باز خداکنه این چند هفته هم برات بگذره

1398/09/06 10:35

پاسخ به

عزیزم کبدشو قربون اخه ... تو بیمارستان قندت کنترل بود؟

آره... اونجا هم نوسان داشت ولی مدام چک میکردن گاهی یه انسولین دیگه ام میزدن همراش.. از این تکی ها
نمیدونم واقعا.. گیج شدم???

1398/09/06 10:35

پاسخ به

آره... اونجا هم نوسان داشت ولی مدام چک میکردن گاهی یه انسولین دیگه ام میزدن همراش.. از این تکی ها نم...

باز میبینی اونجا بهتر بود برو بستری شو حتما بزار این چند وقت هم برات بگذره اونجا کنترل میکنن

1398/09/06 10:35

پاسخ به

ببخشید چقدر حیوان.... اخه زن حامله رو کسی میزنه؟ به اون ننه دیوسش بگو پسرتو ادب کن سگ بستی مگه

برام مهم نیس سگ دارن یا ن دیگه...
فقط میخام زودتر روزا بگذره
چیزی از حاملگی حس نمیکنم

1398/09/06 10:36

پاسخ به

ن مهناز برو تحت نظر....قند خطرناکه خدایی نکرده زایمان زودرس میاره یکم مراعات کن ک چن وقت مونده دیگه

بخدا همش رعایت میکنم.. اصلا گاهی گرسنمه ولی چیزی نمیخورم... میگم قندم نره بالا
اره خطر ناکه ???

1398/09/06 10:36

پاسخ به

برام مهم نیس سگ دارن یا ن دیگه... فقط میخام زودتر روزا بگذره چیزی از حاملگی حس نمیکنم

هنوز نیمده شوهرت

1398/09/06 10:37

پاسخ به

باز میبینی اونجا بهتر بود برو بستری شو حتما بزار این چند وقت هم برات بگذره اونجا کنترل میکنن

آخه بیمارستان زندانه?? خدایا
همراهم که نمیزارن داشته باشم.... میگن باید خودت فعالیت داشته باشی
وای تحمل بیمارستان سخته برام واقعا
من دستشویی نمیتونم برم اصلا اونجا
با اعمال شاقه میرم
شلوار کلا در میارم.. هی پامو میشورم.. خب چندشه برام
حالا خصوصیه مثلا???

1398/09/06 10:38

پاسخ به

برام مهم نیس سگ دارن یا ن دیگه... فقط میخام زودتر روزا بگذره چیزی از حاملگی حس نمیکنم

استرس نداشته باش.. ناراحتی و غصه رو جوجه ات تاثیر میزاره بخدا

1398/09/06 10:39

11 ام دلم نمیاد برم غربال

1398/09/06 10:39

پاسخ به

11 ام دلم نمیاد برم غربال

وای چرا... برو ببین دلت میره واسه قد و بالاش

1398/09/06 10:40

انقدر ذوق میکنی که همه چی یادت میره

1398/09/06 10:40

همش جلو چشمته

1398/09/06 10:41