پسرمن گازمیگیره بهش میگم هاپوگازمیگیره مگه توهاپویی وشروع میکنم الکی گریه کردن میادبوسم میکنه وگولم میزنه

پاسخ به

پسرمن گازمیگیره بهش میگم هاپوگازمیگیره مگه توهاپویی وشروع میکنم الکی گریه کردن میادبوسم میکنه وگولم ...

بله همین کارا میکنم اونم میاد بوسم میکنه و نازی ولی چند روزه حالت زدن میزنه

پاسخ به

بله همین کارا میکنم اونم میاد بوسم میکنه و نازی ولی چند روزه حالت زدن میزنه

طبیعیه من خودمم نگران بودم ولی گفتن طبیعیه بخاطره ردسنیشه

بدترازمن شماخیلی حساسید

خوب میدونید چیه آدم نمیدونه باید چطوری رفتار کنه که بعد تو تربیتشون مشکل نشه

مثلا وقتی چیزی را ازشون میگیریم که خطرناکه یا چیزی که مناسب نیست میخواد دراختیار ن نمیدیم گریه می‌کنند چکار میکنید؟

پاسخ به

خوب میدونید چیه آدم نمیدونه باید چطوری رفتار کنه که بعد تو تربیتشون مشکل نشه

منم همین مشکلو دارم میترسم خوب تربیت نشه

پاسخ به

خوب میدونید چیه آدم نمیدونه باید چطوری رفتار کنه که بعد تو تربیتشون مشکل نشه

بچه الان اصلاتربیت نمیشه

پاسخ به

مثلا وقتی چیزی را ازشون میگیریم که خطرناکه یا چیزی که مناسب نیست میخواد دراختیار ن نمیدیم گریه می‌کن...

پسرمن خیلی کنجکاوه وقتی چاقوبرمیداره بهش میگم چاقوخطرناکه دستت اوف میشه بیابده مامان ا‌وایل نمیدادولی الان میاره میده میگه اوف بعدشم خودش برای خودش دست میزنه ومنم بهش میگم آفرین

خیلی دردسرداره ولی باهاش سروکله بزنی خودش متوجه میشه

پسرمن خیلی تخسه یعنی دستش سوخت بودمامتوجه نشدیم بعدازچندروزیهودیدیم یعنی زمانی که سوخته بوداصلاگریه نکرده ماهم متوجه نشدیم

بچه های الان خیلی باهوشن فقط بایدبراشون وقت بزاریم

پاسخ به

پسرمن خیلی کنجکاوه وقتی چاقوبرمیداره بهش میگم چاقوخطرناکه دستت اوف میشه بیابده مامان ا‌وایل نمیدادول...

آره دقیقا ویاناهم همینجوره تا هرچی را بهش بگم بده یا چیزی دهنش بگذاره بگم چی داری دهنت در میاره میده

بچه ها ماشاالله باهوشند

پاسخ به

آره دقیقا ویاناهم همینجوره تا هرچی را بهش بگم بده یا چیزی دهنش بگذاره بگم چی داری دهنت در میاره میده

خب پس جای نگرانی نداره

پاسخ به

بچه ها ماشاالله باهوشند

آره والابچه های باهوش وبزرگتراخسته

من خودم چندوقت پیش مریض بودم نمیتونستم ازجام تکون بخورم ولی بخاطره پسرم مجبوربودم گناه دارن دیگه چاره ای نیست

بله بچه ها را که آدم دربست مخلصشونه جگر گوشه ها را

دیروز عصر میخواستم بخوابم یکمی سرم سنگین بود و احساس ابریزش داشتم پاهام هم خیلی ضعف میرفت با اینکه مطمعن بودم از کولر سردم شده چون هنوز تا صبح کولرمون روشنه
ولی هی داشتم به خودم تلقین میکردم کروناست
اینقدر غصه ویانا را خوردم گفتم بچم را چکارش کنم بچم گناه داره بچم به من وابسته اس وای اینقدر حرص الکی خوردم شوهرم کلی بهم خندید بعد که از زمین بلند شدم دیدم نه هیچیم نیست

پاسخ به

من ویانا چندین روزه بیشتر درمورد غذا دادنش کلافه میشه و منو میزنه هم تند تند به دستام گاهی هم به صور...

اره دختر منم همینجوریه

براچی هی بچه ها بزرگ میشن زشت میشن?

??

سلام

خوبید دوستانم

بچه ها امشب شام چی میدید به نی نی های گلتون