پاسخ به

باید رعایت کنه. نباید تو حیاط بیاره صداش بپیچه. تو بارداری یک وقت سردرد بگیری بدبختیه قرصم نمیشه بخو...

حالا برم بهش بگم عین طلبکارا جواب میده

پاسخ به

میگم تا بندناف بچه بیفته نباید حموم کردش ؟بهش چی بزنیم خشک بشه؟ الکل خوبه ؟

نمیدونم ولی فک کنم بشه
هیچی نباید بهش بزنی فقط باید دورشو با دستمال تمیز کنی خشک نگه داری و بزاری هوا بخوره

پاسخ به

منم سز میکنم. مامانم انقدر درد زایمان طبیعی کشیده گفت اصلا نرو

حالا من بخاطر خواهرام ک درد سزارین کشیدن میگم طبیعی?

منم سزارین انتخاب کردم طبیعی جیگیرمیخوادکه من ندارم??

خواهرام ومادرم سزارین بودن منم ازطبیعی میترسم بیشترسزارین دوست دارم البته بابی هوشی

آره با بی هوشی رو انتخاب کنین حداقل

بی هوشیه میگن عوارضش کمتره بعدش کمتر اذیتی

??

بیهوش نمی کنن مبگن شرایط خاص

الان فقط از کمر می کنن

مبگنن برای بچه ضرر داره

بچه هم بی حسو حال میشه

بعد دوستم گفت بیهوش وقتی هوش میای درد داری ولی بی حسی خیلی طول میکشه حسش بیاد درد نداری

?

من بی هوشی انتخاب کردم که مثلااتاق عمل رونبینم

هرشب وروزم شده ترس واسترس

پاسخ به

من بی هوشی انتخاب کردم که مثلااتاق عمل رونبینم

هیشکی مثل من تو اتاق عمل نرفته!! از دو تا عمل اول که بگذرم ، قبل بارداری برای عمل تخمک کشی(پانکچر) رفتم اتاق عمل، بیهوشی عمومی گرفتم ، بعد تو 4 ماهگی دوباره رفتم اتاق عمل برای سرکلاژ ،
جفتش هم تو بیمارستان ، تو اتاق عمل سرد، وای خداییش رفتارشون قبل عمل خیلی خوب بود و روحیه میدادن

نباید بترسید، اون بنده خداهایی که یه شیفت کامل تو اتاق عمل هستند و کلی خون و بریدن و ... میبینن پس چه ؟؟
باید روحیه تون رو قوی کنید

پاسخ به

هیشکی مثل من تو اتاق عمل نرفته!! از دو تا عمل اول که بگذرم ، قبل بارداری برای عمل تخمک کشی(پانکچر) ر...

واای توچه جراتی داشتی دمت گرم خدانی نی توحفظ کنه

من واسه جراحی بینی وقت گرفته بودم دوروزمونده به عمل زدم زیرش نرفتم ازترس قلب دردگرفته بودم

واسه کیست تخمدان هم بایدجراحی میکردم تابتونم بارداربشم اونجاهم فرارکردم گفتم اصلابچه نمیخوام ولی بااین حال خدادیدخیلی آدم ترسوییم بهم بچه داد

یعنی دراین حدترس واسترس دارم

پاسخ به

من واسه جراحی بینی وقت گرفته بودم دوروزمونده به عمل زدم زیرش نرفتم ازترس قلب دردگرفته بودم

یکی دیگه از جراحی هام همین بوده ???
جراحی بینی

پاسخ به

یعنی دراین حدترس واسترس دارم

هیچکس مثل من ترسو نیست، ولی وقتی تصمیم بگیرم، تا تهش میرم،
مثل آمپول زدن که کلی ازش میترسیدم، اما از یک ماه قبل از ivf تا دوماه بعد از ivf روزانه به طور متوسط 3 عدد آمپول میزدم، عضلانی و دور ناف و ...

فقط بخاطر نی نی جانم، فقط صحیح و سالم بیاد تو بغلم، بخاطرش همه چیز رو تحمل میکنم حتی درد زایمان طبیعی، حتی سزارین .