مامانهای زمستان 98

2 عضو

می ترسم بمونن جاشون همه پر شده تو صورت و بدنم

1398/08/30 21:39

پاسخ به

سحر کره بدن گرفتی؟

نه رفتم شهرستان نشد بگیرم میخوام این روزا برم قرص تیرویید بخرم اونم بر میدارم از داروخانه

1398/08/30 21:43

پاسخ به

واقعن میرن؟

هورمونات تنظیم شه میرن دبگه چرا نرن

1398/08/30 21:45

پاسخ به

آقا ما کدوم رو حساب کنیم‌?سونو یا پریودی

برا من هر دو یه تاریخن خدا رو شکر

1398/08/30 21:57

هر سه تاشون یه مدت بعد از تولد عمل شدن بچه ها

1398/09/01 18:31

دخترم همه اش میگه من یه داداش میخوام.گفتم این یکی رو سفارش دادی فعلا بزرگ کن.والله اگر انقدر گریه نمیکرد حالا حالا به فکر دومی نبودم

1398/09/01 18:40

بچه اولم رو هم ندیدن تا عید که چهار ماهش بود رفتیم همدان.

1398/09/01 18:59

پاسخ به

خانوما میشه هر کی تست تحمل گلوکز داده سوالمو جواب بده

به من که یه بسته داد فک کنم 400 گرمی بود

1398/09/02 10:30

یه سوال

1398/09/02 11:25

مهسا جان زیاد بالا نیست سعی کن قندیجات و برنج رو کم کنی و نون سفید

1398/09/02 20:11

صبح کله ی سحرتون بخیر???و شادمانی

1398/09/04 06:44

پاسخ به

تبی دردی نداره؟؟شما زدی؟؟

من که تب نکردم خدا رو شکر ولی یک روز یکم درد کوچولو داشت خیلی کم اونم اگه دس میزدم

1398/09/04 10:40

وای رفتم حموم اومدم بیرون همه جای بدنم لرزه افتاد نمیدونم چرا انگار ضعف کردم فک کنم

1398/09/04 12:11

هر ترازو یه طوریه

1398/09/04 12:17

اره واقعن اوایل ادم حتی به فکرشم نمیرسه که بتونه این همه روز رو بگذرون

1398/09/04 12:19

تازه همون ترازوی خونه هم باید به یک سمت و یک مکان بزاریم برا وزن گیری دقیق

1398/09/04 12:19

پاسخ به

من عاشق خورشت کرفس با نعنا جعفری ام ولی حاملگی گفتن کرفس ضرر داره ...نمی‌دونستم یه بار خوردم

واقعن منم خیلی میدوست می خواستم بپزم اینروزا

1398/09/05 21:48

سلام صبحتون بخیر.بچه ها من ریختم به هم.به زایمان و نینی فکر میکنم گریه ام میگیره.نمیدونم چرا.هنوز حسی به نینی ندارم.علاقه ای بهش ندارم حتی وقتی ضربه میزنه.فقط چون شوهر و دخترم به شدت متظرشن انگار وظیفه سختی بهم محول شده.فقط میخوام به اونا برسونمش تا خوشحال شن.

1398/09/06 09:19

سعی میکنم.اصلا کم کاری نکنم و به شدت مراقبشم اما فقط به خاطر اونها.دختر اولم هفته 37 به دنیا امد.یعنی اینم 37 به دنیا بیاد میشه 3 هفته دیگه.اما اصلا دنبال کارهام نیستم واسه امدنش

1398/09/06 09:21

من یدونه دیجیتالی واسه دخترم گرفتم یه سر نیم سانتی فلزی داشت خوشش نمیومد بزارم زیر بغلش یا زبونش واسه تب.یه تب سنج هایی هست انگار کاغذی هستن میچسبونن پیشانی.کسی دیده؟؟

1398/09/06 11:20

پاسخ به

منم دیشب اونجوری خوابیدم بیدارشدم خیلی نگرانم

منم بیدار شدم میخواستم گریه کنم

1398/09/06 12:50

پاسخ به

اره دراز کشیدم...یک کم شجاع شدم سونو آخری دیگه جفتم رو نگفت پایینه

کار خوبی کردی چقد تو خونه ادم خسته میشه حالا امروزو استراحت کن

1398/09/07 10:39

نه من همچنان بی نتم زیبی

1398/09/07 16:36

پاسخ به

ببرش دکتر خدای نکرده انفولانزا نباسه

فردا می برم حتمن الان تبش قطع شدهفقط تو دماغی حرف میزنه و زیر گلوش ورم داره

1398/09/07 21:00

منم دیشب تا صب نخوابیدم دائم چکش می کردم

1398/09/07 20:58